یادداشت؛
ضرورتهای تقابل با تروریسم!
هرگاه دشمن صهیونیستی و آمریکا در موضع شکست نسبت به محور مقاومت قرار میگیرند، ایادی واخورده خود را به تحرکات تروریستی بیشتر وا میدارند.
یکی از سناریوها در تقابل یادشده، تجزیه ایران عزیز ماست. از این رو، در سال ۱۳۵۷ دشمنان داخلی و خارجی با استفاده از فرصت شرایط اولیه کشورمان به سبب وقوع انقلاب یعنی: نبود دستگاه اطلاعاتی، ارتش در حال تسویه، نبود نیروی انتظامی واحد و منسجم و مجهز، وجود عناصر معاند و پسماندههای رژیم طاغوت در وزارتخانهها و سازمانها، خیانت برخی عناصر سیاسی و ...اقدام به تحرکات تجزیهطلبانه کردند. در واقع تحرکات تجزیهطلبانه از پیش از شروع جنگ تحمیلی هشت ساله رژیم بعث عراق آغاز شد و در کردستان، خوزستان، ترکمنصحرا و سیستان و بلوچستان نظام نورسته و نیروهای انقلابی و مردم را درگیر کرد.
فتنه تجزیهطلبی البته با راهبری الهی و داهیانه حضرت امام خمینی(ره) و هشیاری و فداکاری مردم ناکام ماند، با این حال با تقلای دولت استکباری آمریکا و رژیم کودککش صهیونیستی و دول مرتجع منطقه، آتش آن همچنان روشن نگه داشته شد.
با گذشت سالها از پیروزی انقلاب اسلامی و قدرتگیری نظام در عرصههای نظامی، اطلاعاتی، علمی، صنعتی، اقتصادی، دیپلماسی و ... دشمنان بیش از گذشته خود را در بنبست مواجهه و تقابل با انقلاب و جمهوری اسلامی یافتند. شکست در جنگ تحمیلی، نقش بر آب شدن انواع دسیسهها مانند کودتای نوژه، کند شدن لبه تیز تحریمهای همهجانبه و ...دشمنان را زمینگیر کرد. به رغم این وضعیت رقتبرانگیز، بدخواهان، اما که نمیتوانستند نظارهگر قدرتگیری روزافزون مردم ایران باشند و منافع نامشروع خود را بیشتر و بیشتر در معرض خطر و محدود شدن در سطح منطقه غرب آسیا ببینند، چاره را نومیدانه در استمرار اقدامات تروریستی و ناامنسازی یافتند. بنا به همین دلیل، ترور عناصر کلیدی علمی و سیاسی، تنگتر کردن حلقه تحریمها و تحرکات محدود تجزیهطلبانه نظامی تا امروز ادامه یافت.
استان سیستان و بلوچستان به چند دلیل، هدفی برای اجرای سناریوی ناامنسازی و رویه تجزیهطلبانه قرار گرفته است از جمله؛
وجود تنوع مذهبی و قومی، فقر به جای مانده از حکومت سیاه طاغوت، همجواری با کشورهایی که دولت آنها تسلطی بر مرزها و بخشی از اقلیم خود ندارند و...!
به همین دلیل گهگاه شاهد اقدامات تروریستی در سطح این استان هستیم. اقداماتی که توسط گروهکهای تکفیری موسوم به جیشالظلم و جندالشیطان با حمایت اطلاعاتی مرتجعین عرب وهابی و کمکهای تجهیزاتی رژیم کودککش صهیونیستی صورت میگیرد. این گروهکها و نظائر آن مدعی حمایت از اهل سنت و خلق بلوچ و به استقلالرسانی بلوچستان هستند در حالی که فعالیت آنان، به شهادت رساندن مدافعان امنیت و مردم عادی و آدمربایی و قاچاق موادمخدر، بمبگذاری در اماکن عمومی و دولتی، اختلافافکنی در حوزه مذهبی و قومی، وابستگی به دولتهای متخاصم خارجی، یارگیری از اتباع بیگانه و... هیچ یک با باور و خواست و رویه اسلامی برادران و خواهران اهل تسنن همخوانی ندارد.
در تازهترین عملیات ناجوانمردانه و فاقد ارزش نظامی و تروریستی تجزیهطلبان مزدور که روز سهشنبه ۲۱ فروردین رخ داد، دو خودروی فراجا در سیب و سوران هدف قرار گرفت و ۶ پلیس سبزپوش کشورمان به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.
در همین ماه جاری بود که تروریستها در کوران دو سرباز وظیفه فراجا و پیشتر؛ در حمله به اهداف نظامی و انتظامی در چابهار و راسک ۱۵ مدافع مخلص امنیت را به شهادت رساندند.
باید گفت طبیعتا ادامه تحرکات تروریستی قابل تحمل نیست. به شهادت رساندن هر از چند مدافعان امنیت - این جوانان پاکباخته و ایثارگر و مخلص- و داغدار کردن خانوادههای متدین و فداکار و دامن زدن به ناامنی باید در نقطهای متوقف شود. چرا باید مدام گروه گروه از بهترینهای وطن و عزیزترین و موثرترین گلهای کشورمان پرپر شوند؟!
اگرچه همواره با تروریستها برخورد سخت و بدون مسامحه صورت گرفته است، اما به نظر میرسد، مدارا با حامیان آشکار و پنهان تروریستها که کاملا شناخته شده هستند، ایجاد پایش گستردهتر و سختگیرانهتر در سطح مرزها، اعمال مجازات شدیدتر نسبت به تروریستها، اقدام دیپلماتیک و حتی نظامی علیه حامیان خارجی تروریستها، بهره بیشتر از فناوریهای نوین در رصدها و نگهبانیها و تعقیب و گریزها و... سناریوهای ناگریزی است.
در نظر بگیریم - به گفتهای - هرگاه دشمن صهیونیستی و آمریکا در تقابل با نظام اسلامی و در سطح منطقه در موضع شکست نسبت به محور مقاومت قرار میگیرند، برای به تقلیل بردن تمرکز و قوه نظام در تقابل با استکبار، ایادی واخورده خود را به تحرکات تروریستی بیشتر وامی دارند. تحرکاتی پلید و منحوس نظیر آنچه در ایام اخیر شاهد بودیم.
انتهای پیام/
نظرات شما