هر روز با یک شهید؛
توفیق شهادت از والاترین ارزشهاست
در بخشی از زندگینامه شهید سید حسن رجبی از زبان خواهر زاده شهید می خوانید: تکیه صحبتش بیشتر درباره مقام شهید چه در جبهه و چه بعد از شهادت که چه ارزش و مقامی در نزد خدا دارد.
وی پس از چندی ایثار و فداکاری در راه پیروزی اسلام در جبهههای حق علیه باطل در تاریخ ۲۸ تیرماه ۱۳۶۱ به درجه رفیع شهادت نائل گردید.
در ادامه زندگینامه این شهید والامقام را از زبان خواهرزاده شهید میخوانید.
بسمهتعالی
شهید از همان بچگی هم علاقه عجیبی به روضهخوانی و تعزیهخوانی داشت و همیشه در مسجدها، در مجالس عزاداری مخصوصاً «عزاداری سیدالشهدا امام حسین (ع)» در تظاهرات شرکت میکرد مخصوصاً" تظاهرات ضد صدامی و همیشه افسرده بود و هرگاه از او سؤال میشد که چرا افسردهای پاسخ میداد که فکرم پیش جنگ و انقلاب است.
در کارخانه شیرگاه هم عضو شورای اسلامی کارخانه بود و فعالیتهای زیادی در این راه انجام میداد و او علاقه زیادی برای رفتن به جبهه داشت.
مدت سه ماه هم به جبهه گیلانغرب رفته بود و این بار دومش بود که در شلمچه به اسلام خدمت میکرد و در تشیع جنازهها شرکت میکرد و نماز و روزه خود را بهموقع انجام میداد.
او یک مسلمان واقعی بود و رازهای زندگی خصوصیاش را به کسی نمیگفت و افشا نمیکرد؛ از نظر ایدئولوژی اسلامی بسیار وقت خود را صرف مطالعات کتابهای استاد شهید مطهری و سایر روحانیون انقلابی و مبارز و در روزهای جمعه صرف گوشدادن خطبههای نمازجمعه میکرد و تکیه صحبتش بیشتر درباره مقام شهید چه در جبهه و چه بعد از شهادت شهید بود که چه ارزش و مقامی در نزد خدا دارد.
موقعی که شهدای بیتالمقدس را آوردند او با یک مینیبوس که از فرمانداری گرفته بود به خانوادههای این شهیدان کمک میکرد.
از لحاظ بردن وسائل، مثلاً" یخ یا مسافرهای غریبه، بیشتر به خانواده خود راجع به این انقلاب میگفت که با خون چند هزار شهید بهدستآمده، نباید بگذاریم که از دستمان برود و بیشتر این شعارش بود تا خون در رگ ماست خمینی رهبر ماست.
در ساوه هم در هیئت بابالحوایج (ع) که مدیریت آقای طهماسبی تأسیس شده بود قرآن میخواند و فعالیت میکرد و قرآنخوان خوبی بود و بعد از قرائت قرآن نوحهسرایی مینمود و هیچوقت دنبال مادیات نمیرفت و هر وقت از رسانههای گروهی میشنوید که رزمندگان اسلام جایی را فتح کردهاند آثار خنده بر لبانش نقش میبست.
من که فرزند خواهر آن شهید هستم و این خاطرات را از نامبرده با قلب اندوه و افسردهخاطر دیگر بیشتر از این نمیتوانم اظهار نمایم. چون قلبم تپیده و بغض گلویم را میفشارد. خدا را قسم میدهم به خون پاک شهیدان راه حق با حضرت علیاکبر حسین (ع) محشورشان بگرداند و این قربانی را در راه حق و حقیقت و به راه معنویت امام خمینی قبول درگاهش نماید.
والسلام.
انتهای خبر /
نظرات شما