چطور کار استقلال و پرسپولیس به پلیس ضدشورش و پیرزن آبپاش همسایه رسید؟
روزهای سیاه همان طور که گمان می رفت، از پی مدیریتهای پر هزینه استقلال و پرسپولیس رسیدند و حالا مدیران فعلی با ضعف خود و با ضعف پیشینیانشان کار را به دخالت پلیس ضد شورش برای حفظ صندلیهایشان رسانده اند.
چه می شود که چنین اتفاقاتی گریبانشان را می گیرد؟
بیایید نگاهی بیاندازیم به ترکیب مدیریتی این تیمها. استقلال که سراسر کابوس بوده را چه کسی مدیریت کرده است؟
از فتح الله زاده که تیم را برای همه اشتباهاتش گرفتند، دادند به بهرام افشارزاده. افشارزاده مدیر ورزشی بدی نبوده اما نه برای فوتبال.جایی که اصلا ادبیاتش را نمی داند. در استقلال با چه کسانی باید کار می کرده؟ امثال حسن زمانی و پندار توفیقی و بعد هم که افتخاری آمده به واسطه فشاری از بالاتر آمده و ته قصه به خاطر جعل امضا در قراردادهای تیم های پایه اش، ۵ سال از فوتبال محروم شده است.
در دوره او امثال ملکی عضو هیات مدیره بودند که فصل قبل و در میانه فصل قرارداد ۴ بازیکن را ۵۰۰ میلیون بیشتر کرده اند. بازیکنانی که قرارداد داشته اند!
این یعنی بلبشو. این یعنی سو تدبیر!
نفر بعدی فتحی است . چرا آمده ؟ چون رفیق آقای سلطانی فر است. او چه کرده؟ همین که امروز شاهدش هستیم.دعوا جنگ و مرافه و رفقایی که خط قرمز آقای مدیر هستند و جماعت کاملا ناراضی هواداران.
اینکه تقریبا همه در باشگاهش درحال تصمیم گرفتن هستند، غیر از خودش!
در پرسپولیس چطور؟ اسم ها گویای همه چیز است. نژادفلاح، سیاسی، طاهری، گرشاسبی و عرب مدیرانی بودند که بعضی های شان شانس آوردن پشت موفقیت برانکو برای خود رزومه ساختند و حالا ژست می گیرند اما این سال ها تا توانستند پول آتش زدند و امروز کفگیرها ته دیگ است.
عامل موفقیت هم دیگر برایش با این جماعت ماندن و تحملشان کردن باعث انگیزه نمی شده پس ول کرده و رفته است.
حاصل چه شده؟ بلوای و شورش خیابانی. شعارهای ناهنجار و ورود پلیس ضد شورش و همسایه شلنگ به دست.
این حاصل مدیریت کلان مسعود سلطانی فر است که هر چه معاونش داورزنی بگوید پول هست و مشکلی نیست، جماعت کف خیابان دیگر درک شان نمی کنند.
انتهای پیام/
نظرات شما