هر روز با یک شهید؛
گوشبهفرمان رهبر باشید و قدر این نعمت الهى را بدانید

من از شما امت مسلمان، خویشان و اقوامم مىخواهم که گوشبهفرمان رهبر باشید و قدر این بزرگترین نعمت الهى را بدانید و دعا کنید خدا ایشان را براى اسلام تا انقلاب مهدى محافظت فرماید.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی قم فردا، «شهید عبدالحمید محمدی» فرزند حسین، در تاریخ ۲۰ مهرماه ۱۳۳۹ در شهر مقدس قم، در خانوادهای مذهبی و متدین چشم به جهان گشود.
وی پس ار چندی مجاهدت در منطقه شلمچه عملیات کربلا ۵ در تاریخ ۱۹ دیماه ۱۳۶۵ به مقام والای شهادت نائل آمد.
در ادامه وصیتنامه شهید عبدالحمید محمدی را میخوانید.
«بسمالله الرحمن الرحیم»
با سلام بر امام عصر حضرت مهدى منجى عالم بشریت و سلام و درود بر نایب برحقشان امید مستضعفان و راهنماى بشریت رهبر کبیر انقلاب و درود به روان پاک شهیدان و دعاى خیر بدرقه رزمندگان اسلام.
با سلام به امت شهیدپرور و همیشه در صحنه؛ مردم قهرمان و آزاده قم و با سلام به پدر و مادر عزیز و مهربانم و سلام به همسر خوب و فداکار و غمخوار و صبورم. سلام به خواهر و برادر و داماد عزیزم.
پدر و مادر عزیزم، همسر مهربان و باوفایم من هر وقت یاد خانواده شهیدانى که دو یا ۳ شهید یا بیشتر در راه اسلام دادهاند مىافتم و در مقایسه با آنها نگاه به خودم مىکنم، از خودم و در مقابل وظیفه و مسئولیت خطیرم خجالت مىکشم و وقتى میبینم، موقعى که من عازم منطقه جنگى هستم شما ناراحت و نگران هستید، ناراحت مىشوم؛ اما با این اندیشه که خانوادههای ارجمند شهدا هر چه بیشتر شهید مىدهند صبورتر و شجاعتر مىشوند، نگرانىام بر طرف مىشود و فکر مىکنم اگر خدا سعادت شهادت در راهش را مىدهد، صبر و تحمل آن را نیز به بازماندگانشان مىدهد.
همسر عزیزم؛ مىدانم که برادر و پدرت نیز در جبهه هستند، ولى شوهرت نیز وظیفهاى خطیر و مسئولیتى سنگین در قبال اسلام و شهدا دارد و باید به وظیفه خود عمل کند. شما هم با صبر و استقامت و شجاعت و شکر پروردگار انجاموظیفه کن.
آرى همسر خوبم! پدر و مادرم! کلام مرا بهعنوان یک عضو کوچک خود بپذیرید؛ وقتى مشاهده مىکنم خون شهیدانى چون بهشتىها، مطهریها و رجاییها، چه بگویم؟
خون شهیدانى چون حسین بن على و ۷۲ تن یارانش در راه اسلام و خدا ریخته شد و خون بهشتى و ۷۲ تن یارانش در راه پایدارى انقلاب اسلامى ریخته شد و برادرانى عزیز همچون چمران، بنیادى، زینالدین، در این راه شربت شهادت نوشیدند و درخت اسلام را با خون خود آبیارى کردند و آن را در مقابل ابرقدرتهای جنایتکار و کفر جهانى محافظت کردند، چرا نباید من و ما براى این امر مهم بشتابیم و سر از پا نشناسیم؟
باید که چنین باشد، باید امت شهیدپرور ما و جوانان غیور ما تا آخرین قطره خون خود اسلام را، انقلاب اسلامى را و امام بتشکن را در برابر دشمنان اسلام یارى کنند.
من از شما امت مسلمان، خویشان و اقوامم مىخواهم که گوشبهفرمان رهبر باشید و قدر این بزرگترین نعمت الهى را بدانید و دعا کنید خدا ایشان را براى اسلام تا انقلاب مهدى محافظت فرماید.
بارى اکنون که عازم دیار عاشقان و براى دیدار رزمندگان مىروم، امیدوارم که نصر و پیروزى نهایى حق بر باطل نزدیک باشد و بهزودی زائر کربلاى حسین باشم.
بارى اگر در این مسیر که امیدوارم انشاءالله راه حقتعالی باشد به دیدار معبود شتافتم، از همه شما التماس دعا و تقاضاى عفو و بخشش دارم؛ بخصوص از همسر و یاور عزیزم. از خدا مىخواهم گناهان مرا بیامرزد و براى شما از خدا صبر و اجر و پیروى ولایتفقیه را خواستارم.
فعلاً خداحافظ «عبدالحمید محمدى؛ تاریخ جمعه، ساعت ۱۲ شب، ۱۱ بهمنماه ۱۳۶۴»
انتهای پیام/160
وی پس ار چندی مجاهدت در منطقه شلمچه عملیات کربلا ۵ در تاریخ ۱۹ دیماه ۱۳۶۵ به مقام والای شهادت نائل آمد.
در ادامه وصیتنامه شهید عبدالحمید محمدی را میخوانید.
«بسمالله الرحمن الرحیم»
با سلام بر امام عصر حضرت مهدى منجى عالم بشریت و سلام و درود بر نایب برحقشان امید مستضعفان و راهنماى بشریت رهبر کبیر انقلاب و درود به روان پاک شهیدان و دعاى خیر بدرقه رزمندگان اسلام.
با سلام به امت شهیدپرور و همیشه در صحنه؛ مردم قهرمان و آزاده قم و با سلام به پدر و مادر عزیز و مهربانم و سلام به همسر خوب و فداکار و غمخوار و صبورم. سلام به خواهر و برادر و داماد عزیزم.
پدر و مادر عزیزم، همسر مهربان و باوفایم من هر وقت یاد خانواده شهیدانى که دو یا ۳ شهید یا بیشتر در راه اسلام دادهاند مىافتم و در مقایسه با آنها نگاه به خودم مىکنم، از خودم و در مقابل وظیفه و مسئولیت خطیرم خجالت مىکشم و وقتى میبینم، موقعى که من عازم منطقه جنگى هستم شما ناراحت و نگران هستید، ناراحت مىشوم؛ اما با این اندیشه که خانوادههای ارجمند شهدا هر چه بیشتر شهید مىدهند صبورتر و شجاعتر مىشوند، نگرانىام بر طرف مىشود و فکر مىکنم اگر خدا سعادت شهادت در راهش را مىدهد، صبر و تحمل آن را نیز به بازماندگانشان مىدهد.
همسر عزیزم؛ مىدانم که برادر و پدرت نیز در جبهه هستند، ولى شوهرت نیز وظیفهاى خطیر و مسئولیتى سنگین در قبال اسلام و شهدا دارد و باید به وظیفه خود عمل کند. شما هم با صبر و استقامت و شجاعت و شکر پروردگار انجاموظیفه کن.
آرى همسر خوبم! پدر و مادرم! کلام مرا بهعنوان یک عضو کوچک خود بپذیرید؛ وقتى مشاهده مىکنم خون شهیدانى چون بهشتىها، مطهریها و رجاییها، چه بگویم؟
خون شهیدانى چون حسین بن على و ۷۲ تن یارانش در راه اسلام و خدا ریخته شد و خون بهشتى و ۷۲ تن یارانش در راه پایدارى انقلاب اسلامى ریخته شد و برادرانى عزیز همچون چمران، بنیادى، زینالدین، در این راه شربت شهادت نوشیدند و درخت اسلام را با خون خود آبیارى کردند و آن را در مقابل ابرقدرتهای جنایتکار و کفر جهانى محافظت کردند، چرا نباید من و ما براى این امر مهم بشتابیم و سر از پا نشناسیم؟
باید که چنین باشد، باید امت شهیدپرور ما و جوانان غیور ما تا آخرین قطره خون خود اسلام را، انقلاب اسلامى را و امام بتشکن را در برابر دشمنان اسلام یارى کنند.
من از شما امت مسلمان، خویشان و اقوامم مىخواهم که گوشبهفرمان رهبر باشید و قدر این بزرگترین نعمت الهى را بدانید و دعا کنید خدا ایشان را براى اسلام تا انقلاب مهدى محافظت فرماید.
بارى اکنون که عازم دیار عاشقان و براى دیدار رزمندگان مىروم، امیدوارم که نصر و پیروزى نهایى حق بر باطل نزدیک باشد و بهزودی زائر کربلاى حسین باشم.
بارى اگر در این مسیر که امیدوارم انشاءالله راه حقتعالی باشد به دیدار معبود شتافتم، از همه شما التماس دعا و تقاضاى عفو و بخشش دارم؛ بخصوص از همسر و یاور عزیزم. از خدا مىخواهم گناهان مرا بیامرزد و براى شما از خدا صبر و اجر و پیروى ولایتفقیه را خواستارم.
فعلاً خداحافظ «عبدالحمید محمدى؛ تاریخ جمعه، ساعت ۱۲ شب، ۱۱ بهمنماه ۱۳۶۴»
انتهای پیام/160

نظرات شما