گزارش میدانی از محل خودکشی محمد علی نجفی
مورد عجیب خودکشی نجفی / قرار بود اتاق محل خودکشی نجفی تغییر کند اما او مخالفت کرد
در مورد خودکشی دایی اش پرسیدم گفت «لحظه خودکشی در هتل حضور نداشته» و بعد از لحظه ورود نجفی به هتل را اینگونه روایت کرد: « نیمه شب به هتل لاله آمد ساعت دقیق حضورش ثبت شده و قابل ارائه است اما من حضور ذهن ندارم، همکاران او را نمی شناسند و اتاق معمولی به او می دهند می خواست که با آسانسور به اتاق برود
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی قم فردا، برای توصیف تنها می توانم بگویم عجیبترین جایی بود که برای تهیه گزارش رفتم، بعد از حضور در بخشهای مختلف نظامی و امنیتی و دفاعی! حضور که پیدا کردم نامه معرفی را ارائه دادم و درباره موضوع گزارش صحبت کردم، نکتهای عجیب را در مورد تقریبا تمامی کارمندان هتل دیدم؛ «همه گویا دقیقا(!) بعد از زمان خودکشی محمد علی نجفی شهردار پیشین تهران در هتل لاله مشغول به کار شده بودند!»
جریان خودکشی نجفی چه بود؟
«محمد علی نجفی تقریبا ده ماه پیش به هتل لاله می آید و آنطور که خود او گفته 20 قرص به قصد خودکشی مصرف می کند و بعد از یک و روز نیم از مصرف این قرص ها، به سراغش می آیند و او را به بیمارستان منتقل و از مرگ حتمی نجات می دهند.»
- اصرار بر انکار!
با مدیر داخلی هتل صحبت کردم درباره آقای اسدی خواهرزاده محمد علی نجفی که در هتل مشغول به کار است پرسیدم گفت: اسدی؟ نمی شناسم! برای اطمینان شماره ای را گفت «بگیر تا مطمئن شوی که اشتباه می کنی!» شماره را گرفتم برنامه ریزی های آقای مدیر درست از کار درنیومد؛ با آقای اسدی صحبت کردم قرار شد برای گپ و گفت در لابی هتل حضور پیدا کند!
در همین لحظه فردی که بعدا گفت از حراست هتل است بدون هیچ سلام علیکی دستش را به سمت من گرفت! مدیر اجرایی گفت نامه را به او بده! نامه را گرفت و رفت و از او خبری نشد!
در این لحظه تمامی پرسنل از اطراف من ناپدید شدند! اسدی خواهرزاده محمد علی نجفی آمد؛ از او پرسیدم علت اینکه نجفی این هتل را برای خودکشی انتخاب کرد حضور شما بود؟ گفت «علت را نمی دانم حتی زمانی هم که در اینجا حضور پیدا کرد به من اطلاع نداد.»
- جزئیات دقایق اول حضور شهردار پیشین تهران در هتل محل خودکشی!
در مورد خودکشی دایی اش پرسیدم گفت «لحظه خودکشی در هتل حضور نداشته» و بعد از لحظه ورود نجفی به هتل را اینگونه روایت کرد: « نیمه شب به هتل لاله آمد ساعت دقیق حضورش ثبت شده و قابل ارائه است اما من حضور ذهن ندارم، همکاران او را نمی شناسند و اتاق معمولی به او می دهند می خواست که با آسانسور به اتاق برود مدیر داخلی او را می شناسد و می گوید آقای دکتر بیایید اتاقتان را تعویض کنیم! دایی مانع می شود و می گوید همین خوب است..» احسان گل محمدی در ادامه پست اینستاگرام خود می نویسد: در همین حین و دقیقا در زمانی که می خواست لحظه خودکشی دایی اش را روایت کند، تلفن زنگ زد و او را صدا کردند و مانع شدند تا از بیشتر از این روایت را به پیش ببرد، پشت خط یکی از مسئولین حراست بود، بعدا متوجه شدم، همان فردی است که نامه مرا توقیف کرده بود، خواهرزاده نجفی به سمت من آمد و یه کلمه کوتاه گفت و رفت: «معذورم!» و اینگونه بود که روایت ناتمام ماند!
- صحبت کنیم اما بدون ضبط صوت!
بعد از این، دو نفر دیگر که به نظر می رسید از مسئولین حراست باشند آمدند و از من درخواست کردند که به بخشی از لابی برویم و در آنجا صحبت کنیم! از من خواستند تا وسائل{دستگاه ضبط، موبایل و...} در داخل کیف بگذارم! تا صحبت کنند! به آنها گفتم که به علت اینکه بهتر است تا سخنانمان ثبت شود اجازه دهید تا روی میز باشد! قبول کردند اما سخنی نگفتند.
احتمالا می خواستند در مورد پرونده نجفی اظهار نظر کنند چرا که اگر غیر این بود مرا به بخش خلوت لابی نمی بردند و درخواست نمی کردند تا وسائل ضبط را در کیف قراردهم! اما بنا بر اصول حرفه ای خبرنگاری نمی توانستم درخواست آنها را قبول کنم و یا پنهانی به ضبط صدای آنها بپردازم!
تلفن یکی از آنها زنگ خورد! گفت اجازه دهید تا دقایقی دیگر خدمت می رسم! با دومین نفر مشغول صحبت بودم که در اتفاقی عجیب، تلفن او هم زنگ خورد و دقیقا همان جمله فرد قبلی را گفت! مدتی در لابی منتظر ماندم خبری نشد! با داخلی شان تماس گرفتم پاسخی ندادند!
پیگیر نباش!
درخواست کردم که با مدیر هتل صحبتی داشته باشم به طرز عجیبی مانع از این کار شدند! در پاسخ به هر درخواست من سخنی متفاوت را مطرح می کردند! هر فردی که با من هم صحبت می شد با زبان بی زبانی سعی داشت که به من بفهماند که «پیگیر موضوع نباش» اما من ادامه دادم تا در آخر، فردی آمد و گفت «مزاحم کار ما نشوید! امکان صحبت با مدیرهتل هم نیست!»
- فردی که نمی خواست روایت تمام شود!
سوالی ذهن مرا درگیرد کرد که آیا مدیرهتل اینگونه پرسنل را از کنار من دور می کرد یا شخص دیگری پشت ماجرا بود! اگر این شخص مدیر هتل نبوده قطعا مسئول با نفوذی بوده که تمامی پرسنل با تماس او از صحبت منصرف می شدند، اینقدر با نفوذ که حتی مانع صحبت ما با مدیر شد بدون اینکه با او هماهنگ کند! فردی با نفوذ خارج از چارت سازمانی هتل! البته این در حالیست که واقعا آن فرد مدیر هتل نبوده باشد!
-مرخصی اجباری آقای اسدی!؟
به دفتر آمدم و شماره داخلی اسدی خواهرزاده محمد علی نجفی شهردار پیشین تهران را گرفتم! تلفن را برنداشت، یکی از همکارانش گفت فعلا امکان پاسخگویی ندارد! ساعتی بعد دوباره با همان شماره تماس گرفتم گفتند«اسدی مرخصی است و تا مدتی به هتل نمی آید»
انتهای پیام/
جریان خودکشی نجفی چه بود؟
«محمد علی نجفی تقریبا ده ماه پیش به هتل لاله می آید و آنطور که خود او گفته 20 قرص به قصد خودکشی مصرف می کند و بعد از یک و روز نیم از مصرف این قرص ها، به سراغش می آیند و او را به بیمارستان منتقل و از مرگ حتمی نجات می دهند.»
- اصرار بر انکار!
با مدیر داخلی هتل صحبت کردم درباره آقای اسدی خواهرزاده محمد علی نجفی که در هتل مشغول به کار است پرسیدم گفت: اسدی؟ نمی شناسم! برای اطمینان شماره ای را گفت «بگیر تا مطمئن شوی که اشتباه می کنی!» شماره را گرفتم برنامه ریزی های آقای مدیر درست از کار درنیومد؛ با آقای اسدی صحبت کردم قرار شد برای گپ و گفت در لابی هتل حضور پیدا کند!
در همین لحظه فردی که بعدا گفت از حراست هتل است بدون هیچ سلام علیکی دستش را به سمت من گرفت! مدیر اجرایی گفت نامه را به او بده! نامه را گرفت و رفت و از او خبری نشد!
در این لحظه تمامی پرسنل از اطراف من ناپدید شدند! اسدی خواهرزاده محمد علی نجفی آمد؛ از او پرسیدم علت اینکه نجفی این هتل را برای خودکشی انتخاب کرد حضور شما بود؟ گفت «علت را نمی دانم حتی زمانی هم که در اینجا حضور پیدا کرد به من اطلاع نداد.»
- جزئیات دقایق اول حضور شهردار پیشین تهران در هتل محل خودکشی!
در مورد خودکشی دایی اش پرسیدم گفت «لحظه خودکشی در هتل حضور نداشته» و بعد از لحظه ورود نجفی به هتل را اینگونه روایت کرد: « نیمه شب به هتل لاله آمد ساعت دقیق حضورش ثبت شده و قابل ارائه است اما من حضور ذهن ندارم، همکاران او را نمی شناسند و اتاق معمولی به او می دهند می خواست که با آسانسور به اتاق برود مدیر داخلی او را می شناسد و می گوید آقای دکتر بیایید اتاقتان را تعویض کنیم! دایی مانع می شود و می گوید همین خوب است..» احسان گل محمدی در ادامه پست اینستاگرام خود می نویسد: در همین حین و دقیقا در زمانی که می خواست لحظه خودکشی دایی اش را روایت کند، تلفن زنگ زد و او را صدا کردند و مانع شدند تا از بیشتر از این روایت را به پیش ببرد، پشت خط یکی از مسئولین حراست بود، بعدا متوجه شدم، همان فردی است که نامه مرا توقیف کرده بود، خواهرزاده نجفی به سمت من آمد و یه کلمه کوتاه گفت و رفت: «معذورم!» و اینگونه بود که روایت ناتمام ماند!
- صحبت کنیم اما بدون ضبط صوت!
بعد از این، دو نفر دیگر که به نظر می رسید از مسئولین حراست باشند آمدند و از من درخواست کردند که به بخشی از لابی برویم و در آنجا صحبت کنیم! از من خواستند تا وسائل{دستگاه ضبط، موبایل و...} در داخل کیف بگذارم! تا صحبت کنند! به آنها گفتم که به علت اینکه بهتر است تا سخنانمان ثبت شود اجازه دهید تا روی میز باشد! قبول کردند اما سخنی نگفتند.
احتمالا می خواستند در مورد پرونده نجفی اظهار نظر کنند چرا که اگر غیر این بود مرا به بخش خلوت لابی نمی بردند و درخواست نمی کردند تا وسائل ضبط را در کیف قراردهم! اما بنا بر اصول حرفه ای خبرنگاری نمی توانستم درخواست آنها را قبول کنم و یا پنهانی به ضبط صدای آنها بپردازم!
تلفن یکی از آنها زنگ خورد! گفت اجازه دهید تا دقایقی دیگر خدمت می رسم! با دومین نفر مشغول صحبت بودم که در اتفاقی عجیب، تلفن او هم زنگ خورد و دقیقا همان جمله فرد قبلی را گفت! مدتی در لابی منتظر ماندم خبری نشد! با داخلی شان تماس گرفتم پاسخی ندادند!
پیگیر نباش!
درخواست کردم که با مدیر هتل صحبتی داشته باشم به طرز عجیبی مانع از این کار شدند! در پاسخ به هر درخواست من سخنی متفاوت را مطرح می کردند! هر فردی که با من هم صحبت می شد با زبان بی زبانی سعی داشت که به من بفهماند که «پیگیر موضوع نباش» اما من ادامه دادم تا در آخر، فردی آمد و گفت «مزاحم کار ما نشوید! امکان صحبت با مدیرهتل هم نیست!»
- فردی که نمی خواست روایت تمام شود!
سوالی ذهن مرا درگیرد کرد که آیا مدیرهتل اینگونه پرسنل را از کنار من دور می کرد یا شخص دیگری پشت ماجرا بود! اگر این شخص مدیر هتل نبوده قطعا مسئول با نفوذی بوده که تمامی پرسنل با تماس او از صحبت منصرف می شدند، اینقدر با نفوذ که حتی مانع صحبت ما با مدیر شد بدون اینکه با او هماهنگ کند! فردی با نفوذ خارج از چارت سازمانی هتل! البته این در حالیست که واقعا آن فرد مدیر هتل نبوده باشد!
-مرخصی اجباری آقای اسدی!؟
به دفتر آمدم و شماره داخلی اسدی خواهرزاده محمد علی نجفی شهردار پیشین تهران را گرفتم! تلفن را برنداشت، یکی از همکارانش گفت فعلا امکان پاسخگویی ندارد! ساعتی بعد دوباره با همان شماره تماس گرفتم گفتند«اسدی مرخصی است و تا مدتی به هتل نمی آید»
انتهای پیام/
منبع:فردا
نظرات شما