آموزش و پرورش؛ گذرگاه آزمون و خطای وزرا
«بطحایی وزیر آموزش و پرورش استعفا داد»، خبری که طی ۲۴ ساعت گذشته برای جمعیت مخاطبان آموزش و پرورش عجیب و پر از گمانهزنی بود، اما به هر روی بعد از گمانهزنیهای بسیار، چهاردهمین وزیر آموزش و پرورش هم رفتنی شد.
البته این موضوع، ماجرای دیروز و امروز نیست و مدتهاست که صندلی وزارت آموزش و پرورش برای سکاندارانش پایههای قوی ندارد؛ چند سالی است که این نهاد تعلیم و تربیتی به گذرگاهی پر ترافیک برای عبور و مرور افراد با آدرسهای اشتباهی تبدیل شده است.
۶ سال از دولت تدبیر و امید میگذرد و عمر وزارت وزرای آموزش و پرورش میانگین، حدود ۲ سال است و هر کدام با عبور و مرور خود از گذرگاه پر خطر آموزش و پرورش ردی نیمه کاره بر جای گذاشتند و رفتند و حالا مجموعهای از طرح و برنامههای مختلف در آموزش و پرورش از این رفت و آمد وزرا به یادگار باقی مانده است.
هرچند طی چهار دهه گذشته با احتساب فعالیت ۱۴ وزیر، عمر وزارت وزرای آموزش و پرورش به طور متوسط نزدیک به ۳ سال میشود و هیچ وزارتخانهای اینگونه تغییرات مداوم را نپذیرد و جالب اینجاست با وجود تنوع وزرا در این وزارتخانه همچنان کمیتش لنگ میزند و اوضاع سامان ندارد.
طی دو دولت اخیر و به ویژه دولت دوازدهم که انتظار میرفت آموزش و پرورش اولویت دولت باشد و به عبارتی اوضاع این وزارتخانه بهتر شود، اما حواشی پررنگتر از متن، انتصابات عجیب و مورد دار و بیتوجهی دولت به آموزش و پرورش بیش از پیش خودنمایی کرد.
آنچه از رفتن سه وزیر آموزش و پرورش دولت تدبیر و امید بر میآید، بیتوجهی دولت به مقوله آموزش و پرورش است و آنطور که دوران وزارت این وزرا نشان داد گلایه جامعه فرهنگی هم از اوضاع و احوال آموزش و پرورش گواه بیتوجه به نهاد تعلیم و تربیت است.
روایت فانی از واقعیت تلخ دوران وزارت
دوران فعالیت علی اصغر فانی وزیر آموزش و پرورش در سالهای ۹۲ تا ۹۵ با گلایه فرهنگیان از اوضاع معیشتی شدت گرفت همچنین به دلیل استقرار نظام جدید آموزشی و سند تحول بنیادین اوضاع ساماندهی نیروی انسانی مناسب نبود و اعتراضهایی به دنبال داشت.
فانی که در دوران وزارتش بسیار محتاطانه از اوضاع و احوال کارش سخن میگفت، در روز تودیع و معارفه روی دیگری از خود نشان داد و بیمحابا از حقایق تلخی صحبت کرد.
وی به واقعیتی تلخ در کیفیت بخشی به آموزشوپرورش اشاره و تصریح کرد: با وجود رشد ۸۳ درصدی بودجه سال ۹۵ نسب به سال ۹۲ باید یک واقعیت تلخ را بگویم و آن کاهش سهم اعتبارات غیرپرسنلی از کل اعتبارات آموزش و پرورش از ۱/۶ درصد در سال ۹۲ به یک درصد در سال ۹۴ است و با یک درصد باید هزینههای جاری، سرانه مدرسه و بحثهای کیفیت بخشی باید اجرا میشد.
گفته فانی در پایان روزی کاری خود به عنوان وزیر گواهی به مغفول ماندن آموزش و پرورش و اولویت نبودن آن داشت، موضوعی آشنا، اما کهنه که تدبیری برای نیست.
گلایه دانشآشتیانی از کهنگی ساختار آموزش و پرورش
فخرالدین احمدی دانشآشتیانی وزیری خارج از بدنه آموزش و پرورش که بعد از کش و قوسهای فراوان در نهایت جایگزین وزیر مستعفی، فانی، شد از از آبان ۹۵ تا شهریور ۹۶ سکاندار آموزش و پرورش بود.
هرچند دوران وزارت کوتاه و چند ماهه دانشآشتیانی بسیار پرحاشیه و پرهیاهو، دستاویز بازیهای سیاسی شد، اما دانشآشتیانی دلیل رفتنش را ناتوانی در تحول ساختاری به دلیل ناتوانی در فراهم کردن ابزار لازم دانست و گفت: به صراحت میگوییم وقتی دیدم نوسازی و تحول ساختاری به سرحد کهنگی رسیده که نیازمند لوازم و مناسباتی است اما فاقد آن هستم به مجموعه مفید باز گشتم البته در مجموعه آموزش و پرورش درسهای بسیار آموختم.
بطحایی و دلایل مبهم استعفا!
سید محمد بطحایی که از شهریور ۹۶ تا خرداد امسال سکاندار آموزش و پرورش بود، روز گذشته در خبری باز هم مطابق روال همیشگی دوران وزارتش خبر استعفایش از گوشه و کنار شنیده شد و اوضاع نابسامان اطلاعرسانی هم باز دیگر غیر حرفهای بودن و ضعفش در کار را نشان داد، نعمت الهی قائم مقام وزیر که گزینه اصلی پاسخگویی به افکار عمومی بود، بازی سکوت را در پیش گرفت و در نهایت اطلاعیه خبر تکذیب پذیرش که به هیچ وجه وجاهت نداشت تا از طریق آموزش و پرورش اعلام شود، به وسیله مجرای اطلاعرسانی دیگری و نه حتی پورتال رسمی آموزش و پرورش اعلام شد.
خبری که دیری نگذشت و بعد از اعلام پذیرش استعفای از سوی دفتر سخنگوی دولت حتی از روی سایت آموزش و پرورش حذف شد و ورق برگشت.
فارغ از ضعف اطلاعرسانی استعفای بطحایی حواشی داشت که در نهایت معلوم نشد پشت پرده واقعیت چیست، آنطور که منابع آگاه آموزش و پرورش گفتند عدم توجه دولت به اجرای طرح رتبهبندی و پرداخت معوقات دلیل استعفای آقای وزیر بود، اما در نهایت دولت، شرکت در کاندیداتوری مجلس را علت پذیرش استعفا دانست.
فارغ از تمام گمانهزنیها و حتی فرضیه محبوب کردن بطحایی در جامعه فرهنگیان برای تصدی پستهای مدیریتی بعدی، اما گویی این بار هم اولویت نبودن دولت برای وزیر وقت آزاردهنده بود.
به دنبال این موضوع محمد مهدی زاهدی عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس در توئیتی در واکنش به استعفای سید محمد بطحایی وزیر آموزش و پرورش نوشت: « فارغ از دلایل استعفای وزیر محترم، باید گفت که متأسفانه دولت کمترین توجه را به فرهنگیان داشته است، از عدم اجرای کامل طرح رتبه بندی گرفته تا عدم افزایش حقوق دانشجو معلمان و عدم پرداخت مطالبات معلمین اعزامی به مدارس خارج از کشور و غیره رویکرد دولت به نظام آموزشو پرورش باید تغییر کند.»
استعفا؛ استراتژی وزرای آموزش و پرورش در مواجه با مشکلات
آنطور که عملکرد وزرا در سالهای اخیر نشان میدهد، در شرایطی که انتظار میرفت وزرای درد آشنای آموزش و پرورش قدرت لازم برای دست گرفتن زمام امور و بهبود اوضاع نابسامان فرهنگیان را داشته باشند، ناکام ماندند و حالا بعد از استعفای بطحایی نام گزینههای احتمالی به گوش میرسد که حتی در فعالیت فعلی خود در حد معاونت یا مرکز کارنامه درخشانی نداشتند و نقاط تیره کارنامه آنها گواه ضعف در رسالت کاریشان است.
افرادی که حتی انتصاب آنها گاه وزیر را از سوی بهارستانیها مورد سوال و شماتت قرار داد یا آنکه بیتوجهی شان به انجام امور حواشی بزرگی در کشور برای آموزش و پرورش ایجاد کرد حالا سودای وزارت دارند، باید دید اوضاع آموزش و پرورش با اعلام سرپرست جدید از سوی رئیس جمهور در روز شنبه چه مسیری را پیشه میکند؟ آیا باز هم قرار است در لوای شعارهای جوانگرایی، تحول و خلاقیت ناکارآمدانی بر مسند کار قرار گیرند؟
انتهای پیام/
نظرات شما