
هر روز با یک شهید؛
در بخشی از زندگینامه شهید اردستانی خطاب به مادرش آمده است: «سر راهمان به گلزار شهدا رفتیم. آن جا حرف مهمی به من زد و گفت: من تاآخریننفس میجنگم» در ادامه زندگینامه این شهید والامقام را میخوانید.

هر روز با یک شهید؛
در زندگینامه شهید بستان شیرین آمده است: باکمال صداقت و خلوص نیت در راه پیش برد اهداف مقدس میهن اسلامی گام بر میداشت. در ادامه زندگینامه این شهید والامقام را میخوانید.

هر روز با یک شهید؛
در زندگینامه شهید محمدرضا انصاری از شهدای ۱۹ دیماه، انقلاب ۱۳۵۶ میخوانید: او لذت مبارزه را چشیده بود و ارزش شهادت را میدانست و در غوغای حیات کوتاهش، در مبارزه با ظلم و کفر غرق شده بود و صفای واقعی حیات را درک کرده بود.

هر روز با یک شهید؛
در زندگینامه شهید مهدی دانشمند میخوانید: وقتی که از سی نفر خواسته شده بود که چند نفر داوطلب به یک عملیات مهم و خطرناک بروند، فقط او علاقهمندی خود را اعلام کرد.

هر روز با یک شهید؛
در زندگینامه شهید خوشفطرت میخوانید: در زمان تحصیل در مواقع بیکاری، به کارکردن مشغول بود و در کمک به فقرا بسیار کوشا بود و یکلحظه بیکار نمینشست.

هر روز با یک شهید؛
در زندگینامه شهید مهدی دانشمند میخوانید: وقتی که از سی نفر خواسته شده بود که چند نفر داوطلب به یک عملیات مهم و خطرناک بروند، فقط او علاقهمندی خود را اعلام کرد.

هر روز با یک شهید؛
شهید ابراهیم یعقوبی فرزند علی، متولد دیماه سال ۱۳۳۸ است. تحصیلاتش کاردانی بود. به عضویت سپاه پاسداران در آمد و عازم جبههها شد و سرانجام در سن ۲۸ سالگی مورخ ۲۲ تیرماه سال ۱۳۶۷ در منطقه مریوان (دزلی) توسط کوملهها به شهادت رسید.

هر روز با یک شهید؛
مقابل دربخانه پدری مورد اصابت ترکش و موج انفجار قرار گرفت و در بین دو دیوار همراه فرزندش زهرا به خیل شهدا پیوست و یاد کوچههای بنیهاشم و داغ چادر خاکی دگربار در اذهان زنده گردید و زمزمه این بیت قلب شیعه را خنجر میزد.

هر روز با یک شهید؛
در زندگینامه شهید قاسم احمدی میخوانید: برای رفاه خانوادهاش از هیچ کوششی دریغ نمیکرد با این که از کار روزانه خسته بود، باز شبها تا نیمهشب کار میکرد

هر روز با یک شهید؛
هیچکدام از دوستان و همراهان و خانوادهاش باور نکردند که حسین کشتکار رفته است، خاطره فداکاریها، شجاعت، جرئتورزی و اخلاقمداری او همیشه در یادشان جاودان ماند. سبک زندگی شهید تا امروز سرمشق و الگوی دیگران بوده است.

هر روز با یک شهید؛
در زندگینامه شهید محمدصادق قاسمی آمده است: وی در اوجگیری انقلاب شکوهمند جمهوری اسلامی با جوانان بسیجی شهرستان ساری تحت ارشاد و هدایت و سخنرانیهای داغ و پرشور پدر بزرگوارش نقش خوب و مفیدی با سایر نیروها در پیروزی انقلاب داشتند. وی جزو کانون فرهنگی جوانان حزبالله ساری بود.

هر روز با یک شهید؛
در خاطراتی از شهیده نسرین استوان از زبان خواهرش میخوانید: هرگاه مادر بچههای آقای گلشنپور به دیدار آنها میآمد، با روی باز از او استقبال میکرد، این در حالی بود که این آقا به او گفته بود که نباید مادر بچهها را به خانه راه دهی.

هر روز با یک شهید؛
در زندگینامه شهید غلامعلی رستگار مقدم از شهدای انقلاب آمده است: هر اعلامیه و یا نوار سخنرانی امام را بعد از انتشار یعنی یک روز بعد در قم و حتی در روستاهای قم پخش میکرد و هر چه مأمورین حکومتنظامی سختگیرتر میشدند، او فعالتر میشد.

هر روز با یک شهید؛
در خاطراتی از شهید زهرا استادیان خانی از زبان دخترش میخوانید: یادم هست یک روز که با خاله و مادرم به گلزار رفته بودیم، به قبر شهدا نگاهی کرد و گفت: از اینجا بوی بهشت میآید. اگر من مُردم، مرا در قبر شهیدان دفن کنید. اگر نگذاشتند زیر پای آنها مرا به خاک بسپارید.

هر روز با یک شهید؛
در زندگینامه شهید «علی جعفرینیا» آمده است: وقتی به او میگفتیم، تو نمیتوان برای جبهه مفید واقع شوی، میگفت: اوّلاً باید به وصیت برادرهایم مبنی بر برداشتن سلاح آنان گوش کنیم و ثانیاً من دورههای نظامی را دیدهام و میتوان مفید واقع شوم.

هر روز با یک شهید؛
در زندگینامه شهید بحرانی از زبان پدرش آمده است: تقریبا ۲ سال در جبهه بود، در آنجا دروس حوزوی را به بچههای جبهه یاد میداد. در ادامه زندگی نامه این شهید والامقام را میخوانید.

هر روز با یک شهید؛
در زندگینامه شهید دانشآموز محمدرضا اخوان از زبان پدرش میخوانید: زمانی که تیر خورد، خودم را بر بالینش رساندم، گفتم محمد چه چیزی حس میکنی در جواب گفت: به آرزویم رسیدم و آنچه میخواستم نصیبم شد و با خون خودش نوشته بود که خون شهید عزیز است.

هر روز با یک شهید؛
در وصیتنامه شهید «مجتبی قاضیزاده» میخوانیم: «درود بر مادرانی که توانستند فرزندانشان را طوری تربیت کنند که برای دفاع از اسلام به پا خیزند.»

هر روز با یک شهید؛
مجید آبکار اول اردیبهشت سال ۱۳۶۱ متولد شد. وی دوم فروردین سال ۱۳۶۱ عملیات فتحالمبین در سوسنگرد به شهادت رسید و پیکرش مطهرش در گلزار شهدای شیخان، نزدیکی حرم حضرت فاطمه معصومه (سلامالله) آرام گرفت. خانواده آبکار دومین شهید خود محسن را در اسفندماه سال ۱۳۶۵ در عملیات کربلا ۵ تقدیم اسلام کرد.

هر روز با یک شهید؛
ای برادران و خواهرانم قدر این نعمت بزرگ انقلاب اسلامی را بدانید و همچنان در یاریکردن دین ثابتقدم باشید و تا ظهور منجی عالم بشریت به فرمان ولایتفقیه گوش فرا دهید.