هر روز با یک شهید؛
هیچگاه درختِ کسی را سایهبان خود نکرد
در بخشی از زندگینامه شهید نورالله بابائیان میخوانید: هیچگاه به مال مردم نزدیک نشد و درختِ کسی را سایهبان خود نکرد و فرزندان خود را از واردشدن به مِلک مردم منع میکرد.
در ادامه زندگینامه این شهید والامقام را میخوانید.
شهید سرفراز نورالله بابائیان در روستای رستگان به دنیا آمد. در خانوادهای مذهبی رشد پیدا کرد و از همان ابتدای کودکی رعایت مسائل شرعی و دینی و حلال و حرام خداوند را در خانواده پاک خود یاد گرفت و آموزش دید.
بسیار انسان خوب و با شرافتی بود. دروغ و ریا و تظاهر در وجودش نبود. همه زندگی او با قرآن مأنوس بود. همه جوانهایی که در رستگان هستند، قرآن و قرائت قرآن خود را مدیون زحمات شهید بابائیان میدانند. در اینجا او به بچّهها قرآن یاد میداد و با ترجمه مقداری از آیات هم آنها را آشنا میکرد؛ به ریزهکاریهای دینی هم توجّه داشت و در طول این مدّتی که در این روستا به کار کشاورزی مشغول بود، اجازه نداد یکذره مال حرام به زندگی و زراعت او وارد شود.
فرزندانمان را هم با لقمه حلال بزرگ کردیم. او هر زمان که از کار کشاورزی در اینجا فارغ میشد به جبههها میرفت و در لباس یک بسیجی به اسلام و قرآن خدمت میکرد. گاهی به مرخصی میآمد و پس از مدّتی بهسرعت به جبههها میرفت تا دین خود را به اسلام و انقلاب و قرآن ادا کند. همه از خوبیها و رشادتهای او تعریف میکنند. او برای دفاع از دین رفت و به عشق امام حسین (ع) شهید شد.
هر چه ما از پدر خود شنیدهایم و برایمان تعریف کردهاند، این بوده است که او خیلی خوب بوده است. اهل کار خیر بوده و کسی را از خود نرنجانید است. با قرآن هم بسیار ارتباط داشته است؛
در اینجا کلاس قرآن را برای نوجوانان روستا برگزار کرده است و برای آنها درس قرآن را با ترجمه آموزش داده است. خطّ بسیار خوبی هم داشته که الان نمونه خط ایشان را در متن وصیّتنامه خودشان میتوانید ملاحظه نمایید.
برای اینکه مبادا از کسی غیبت کند و یا غیبتی را بشنود، راه خود را از آبادی دور میکرد و به خانه میآمد تا معصیّت خدا را نکرده باشد. هیچگاه به مال مردم نزدیک نشد و درختِ کسی را سایهبان خود نکرد و فرزندان خود را از واردشدن به مِلک مردم منع میکرد.
انتهای خبر /
نظرات شما