هر روز با یک شهید؛

با کسب علم، مشتی محکم بر دهان آمریکا بزنید

از کلیه دانش‌آموزان بخصوص هم‌کلاسی‌هایم می‌خواهم که کلاً من را حلال کنند. ثانیاً درس بخوانند و با درس‌خواندن مشتی کوبنده بر دهان آمریکا و نوکران او بزنند؛ زیرا که مملکت ما به شما دانش‌آموزان عزیز احتیاج دارد.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی قم فردا،  شهید علی صالحی فرزند حاجی عباسقلی متولد یکم شهریورماه ۱۳۴۵ در شهر قم است.

 وی پس از چندی مجاهدت در جبهه حق علیه باطل در تاریخ پانزدهم مردادماه ۱۳۶۲ به درجه رفیع شهادت نائل گشت.

 در ادامه وصیت‌نامه این شهید والامقام را می‌خوانید.

 به طور داوطلب به جبهه جنگ حق علیه باطل اعزام شدم و هیچ‌کس من را مجبور نکرده بود؛ با رضایت پدر و مادرم آمدم؛ تنها تقاضای من از ملت ایران این است که هیچ‌گاه حتی برای یک‌لحظه هم امام امت خمینی کبیر را تنها نگذارید.

 مادر عزیز و مهربانم، بعد از من از تو تقاضا دارم غم مخور غمگین مباش که مبادا دشمن از غم تو شاد گردد. از تمام خانواده عزیز و بهتر از جانم تقاضا دارم که بعد از من جامه سیاه نپوشید و در قبرستان علی ابن جعفر در کنار هم‌رزمانم دفن کنید.
 من مایل بودم پیروزی را با چشمان خود ببینم و به فرمان خداوند، اسلام صددرصد پیروز است «الله‌اکبر خمینی رهبر علی صالحی»

 
 «بسمه‌تعالی»

 به نام خداوند بخشنده مهربان و به نام آل خدا که تمامی موجودات را خلق کرد با نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان با درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران امام خمینی و با درود به رزمندگان سلحشور شیران روز و زاهدان در شب.

 
 (و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عنده ربهم یرزقون) آل‌عمران ۱۶۹

 
 مپندارید آن‌هایی که در راه خدا کشته شدند مردگان هستند؛ بلکه آن‌ها زنده‌اند و در راه خدا روزی می‌خورند.
 وصیت‌نامه خود را شروع می‌کنم پدر و مادر عزیزم امیدوارم که شاد و خرم باشید و امیدوارم که از دست من راضی باشید و اگر شما را زحمت داده‌ام مرا حلال کنید و از برادران عزیزم که آن‌ها را خیلی اذیت کرده‌ام از دست من ناراحت نباشید.

 حسن آقا و زهرا و فاطمه و مریم و نرگس امیدوارم که حالتان خوب باشد و از دست من راضی باشید، برادران عزیزم اگر یک‌وقت حرفی چیزی بوده امیدوارم که به بزرگی خودتان من را ببخشید و امیدوارم که در آینده راه من را ادامه بدهید حال اگر به هر راهی که باشد.
 بدهکاری چیزی ندارم اگر یک‌وقت صحبتش بود، می‌پردازید طلبکاری هم ندارم؛ امیدوارم که خوش باشید و از فامیل‌ها و دوستان و رفقا از هرکسی که من او را و شما آن را می‌شناسیم برای من از او حلالیت بطلبید.

 من تصمیم خود را گرفتم و خواستم که خدمتی ناقابل به انقلاب اسلامی و قرآن و رهبر کبیر انقلاب امام خمینی کرده باشم.

 من آمده‌ام به جبهه تا اسلام پیروز و قرآن سربلند گردد و من به جبهه آمده‌ام تا وظیفه خود را انجام داده باشم.

 من به جبهه آمده‌ام تا راه شهیدان و راه کربلا را باز کنم و از آنجا به قدس حرکت کنم و راه شهیدان را ادامه دهم؛ من می‌جنگم تا آخرین قطره خون و تا وقتی که نفسم در بیاید می‌جنگم و اگر شهادت نصیبم شد که بهتر از مردن است.

 مادر عزیزم مبادا برای من گریه کنی می‌خواهم کاری کنی که دوستان و آشنایان و رفقا خوشحال باشند.

 می‌خواهم کاری کنی که دیگران از تو درس بگیرند و افتخار کنی که چنین فرزندی را زحمت کشیدی بزرگ کردی و تحویل جامعه دادی و همچنین پدر و خواهرم شما هم همین‌طور و همچنین باید دیگران از شما درس بگیرند.

 من ۳۰ روز روزه که چندتایی از آن را نگرفتم و چندتایی هم مریض شده‌ام در عرض ۱ ماه ۳ سال و این ماه را که در آموزش بوده‌ام نگرفته‌ام و امیدوارم اینها را برایم بگیرید و نماز هم مقداری نخوانده‌ام باید برایم بگیرید راستی لباس‌هایی که از بسیج گرفته بودم با چکمه را تحویل بدهید؛ اگر به شهادت رسیدم در گلزار شهدا دفنم کنید.
 «والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»

 قسمت دم از وصیت‌نامه شهید صالحی را می‌خوانید.

 «بسم رب الشهداء و الصدیقین»

 بنام خداوند بخشنده و مهربان اوست که جان می‌دهد و جان می‌گیرد اوست که مرگ را سرمنزل زندگی جاوید قرارداد و آن مرگ را جداکننده حق از باطل قرارداد.
 و همان‌طور که در کتاب آسمانی‌اش آمده مرگ چیزی نیست جز سرآغاز زندگی تازه ولی جاویدان چه‌بهتر که انسان توشه این حیات همیشگی را در این دنیای فانی فراهم نماید که در روز محشر سرافکنده در پیش خدا و ائمه نشود همان‌طور که رسول اکرم «ص» فرمود:
 «فلتین و لا لعبد من دنیاه و لا خرته و من حیوته و من شبابه لرمه»

 با درود و سلام بر یگانه منجی عالم بشریت و نائب بر حقش که بنده مستکبران فریادرس مظلومان و آن جز امام امت کسی نیست.
 پدر و مادر بزرگوارم از این که من در طی حیات خود نتوانستم حق فرزندی و جبران زحمات شما را بکنم معذرت می‌خواهم و امیدوارم که من را حلال کنید و من به پدر و مادری چون شما افتخار می‌کنم که هرگز مانع از رفتن من به جبهه نشده‌اید؛ شما از خداوند بخواهید که از گناهان من بگذرد؛ زیرا که شما مقامتان نزد خداوند بسیار است آری مادرم پدرم امیدوارم که هرگز از شهادت من ناراحت نشده باشی.

 مادرم هرگز نکند که برای من گریه کنی چون می‌دانی که حضرت زینب علیه‌السلام در روز عاشورا وقتی به قتلگاه رسید. به برادر و برادرزاده‌ها نگاه کرد سر را به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا این قربانیان را به درگاهت قبول بفرما و از شما پدر و مادر بزرگوارم می‌خواهم که وقتی بر بالینم حاضر شدید چنین دعایی که حضرت زینب با آن حال پرشور و هیجان گفت شما هم بگویید.

 آری من وصیت‌نامه را در ایام فاطمیه نوشتم ایام مربوط به فاطمه زهرا بود؛ مادرم بجای این که برای من گریه کنی به یاد فاطمه زهرا گریه کن خواهرانم از اینکه من شما را آزاری داده‌ام من را حلال کنید و حجاب خود را حفظ کنید که حجاب شما کوبنده‌تر از خون من است.

 برادرانم اول شما را به ایمان و تقوا و پرهیزگاری دعوت می‌کنم بعد از شما می‌خواهم که راه من را ادامه دهید و شما هم اگر از من بدی دیده‌اید به بزرگواری خودتان ببخشید و به این سخن از مولای خود علی «ع» توجه داشته باشید که می‌فرمایند: در دنیا کار هست و حساب نیست در آخرت حساب است و کار نیست .

 دوستانم و برادران ستاد مقاومت را همچنین به تقوا و ایمان دعوت می‌کنم.

 از خداوند می‌خواهم که به شما همیشه توفیق خدمت به اسلام و قرآن بدهد، زیرا که سرورمان علی «ع» می‌فرماید:
 «من کمال السعادة السعی فی اصلاح الجهود» از کمال سعادت این است که آدمی در راه اصلاح جامعه سعی و مجاهده نماید.
 از شما دوستان می‌خواهم که از خداوند برای من طلب آمرزش کنید و اگر از من رفتاری ناپسند دیده‌اید به بزرگواری خودتان ببخشید و از دوستانم می‌خواهم که همیشه در خط امام کار کنند و ستاد مقاومت‌ها را خالی نگذارند، زیرا هر چه هست و ریشه اسلام از این ستاد مقاومت‌هاست.

 از کلیه دانش‌آموزان بخصوص هم‌کلاسی‌هایم می‌خواهم که کلاً من را حلال کنند. ثانیاً درس بخوانند و با درس‌خواندن مشتی کوبنده بر دهان آمریکا و نوکران او بزنند؛ زیرا که مملکت ما به شما دانش‌آموزان عزیز احتیاج دارد.

 از کلیه امت حزب‌اللهی می‌خواهم که امام را هرگز تنها نگذارند.

 پدر و مادرم دیگر چیزی ندارم که بگویم از تمامی دوستانم و فامیل‌ها و آشنایان از جانب من حلالیت بطلبید مخصوصاً، افراد محله و شما می‌دانید که از سال ۶۵ به تکلیف رسیده‌ام و من احتیاج به مقداری نماز و روزه دارم و باز هم خجالت می‌کشم که بگویم و شما را به‌زحمت بکشم.

 اما مقدار ۲ سال نماز و یک ماه روزه برایم بخوانید.

 مقداری پول صدقه بدهید به نیت این که حق‌الناس کسی گردن من است پدر و مادر بزرگوارم چه کنم چاره‌ای ندارم امیدوارم که با این وصیت موجب ناراحتی نشده باشم.

 از کلیه کسانی که به وصیت من گوش می‌دهند اگر حقی به گردن من دارند مرا حلال کنند.
 پدرم از کسی که من پیش او در کوچکی قرآن قرائت می‌کردم از جانب من حلالیت بطلبید.
 خوشا آنان که الله یارشان بی
 که حمد و قل هوالله کارشان بی
 خوشا آنان که دائم در نمازند
 بهشت جاودان بازارشان بی
 ای برندگان دنیا به‌راستی به شما می‌گویم که شرافت و عزت آخرت را به دست نمی‌آورید مگر با ازدست‌دادن آن چه بدان وابسته‌اید و رهاکردن آن چه دوست می‌دارید.

 ای اهل دنیا و ای امت مسلمان بدانید که هجرت وسیله ما، و جهاد سلاح ما، و شهادت سعادت ماست.

 پروردگارا گناهان خود را جز تو آمرزنده‌ای نمی‌دانم و زشتی‌های خود را جز تو پوشاننده‌ای نمی‌شناسم پس هر گناهانی که بجای آورده‌ام و هر خطایی که مرتکب شده‌ام بر من ببخشای.



انتهای پیام/


http://qomefarda.ir/46054
اخبار مرتبط

نظرات شما