هر روز با یک شهید؛
شهیدی که کاخ ظالمان را به لرزه درآورد
در زندگینامه شهید حیدر رضایی آمده است: آنان او را حیدر نامیدند تا با اقتدا به مولایشان علی (ع) حیدرکرار، مردی شجاع و غیور پرورش یابد و با رجزهای خود ارکان کاخ ستم را به لرزه درآورد و اینچنین هم شد.
در ادامه زندگینامه این شهید انقلاب را از زبان پدش میخوانید.
اولین روزهای اسفندماه سال ۴۲ بود که پسری پا به عرصه حیات نهاد و دیدگان پدر و مادرش را با حضور خود منور ساخت.
آنان او را حیدر نامیدند تا با اقتدا به مولایشان علی (ع) حیدرکرار، مردی شجاع و غیور پرورش یابد و با رجزهای خود ارکان کاخ ستم را به لرزه درآورد و اینچنین هم شد.
حیدر با رشد و نمو در دامان پر مهر مادر در ۵ سالگی وارد مکتبخانه شد تا لحظات باطراوت کودکی را با زمزمههای قرآنی سپری نماید؛ بعد از مکتب، او وارد دبستان شد و دوران ابتدایی را در مدرسه موسوی پشت سر گذاشت و به مدرسه راهنمایی کورش «سابق» راه یافت. این دوران از زندگی حیدر مصادف بود با حوادث تازهای که هر روز به وقوع میپیوست. او از دریچهای باز و کنجکاوانه با این وقایع برخورد میکرد.
بسیار به ماه محرم و صفر علاقه داشت و با زنجیرزنی و سینهزنی در تمامی محافل و دستههای عزاداری شرکت میجست.
در فعالیتهای انقلابی حضور پرشور داشت؛ وقتی خانوادهاش به او گفته بود که اگر امشب هم دیروقت به خانه بیایی دیگر به خانه راهت نمیدهیم؛ در جواب آنها گفته بود: شما اسلام را در نمازخواندن گوشهگیری و کنارهگیری از مردم میدانید نه اینطور نیست، باید در بین مردم باشیم.
حیدر به همسالان خود جثهای ریز و کوچک داشت؛ اما همچنان که او را حیدر نامیده بودند گفتهها و رجزهای بزرگی از دهانش برمیخاست که در بین بستگان و دوستانش معروف بود.
جرقههای انقلاب یکی پس از دیگری زده میشد و پایههای ستم در حال ریزش بود و حیدر با تمام وجود ظلم را حس میکرد و دمی آرام نداشت.
او مسجد را پایگاه انسان شدن میدانست و با شرکت مستمر در نماز جماعت و مجالس عزاداری برای اباعبدالله (ع) بینشی آگاه را در خود به وجود آورده بود و در برابر هر خبری از خود واکنش نشان میداد که وقتی خبر توهینآمیز روزنامه اطلاعات را بر علیه امام (ره) شنیده بود غیرت حیدری او به جوش آمده و دائماً در بررسی زوایای این خبر بود که بالاخره در روز ۱۹ دیماه سال ۵۶ با عدهای از همنوعان خود در اعتراض به این عمل منحوس عمال پهلوی در مجلس آیتالله نوری همدانی تجمع کرده و از آنجا به خیابانها ریخته بودند که حیدر با حضور در صف اول راهپیمایان بهطرف حرم مطهر در چهارراه بیمارستان فاطمی با سفاکان رژیم درگیر شده و مورد ضرب و شتم قرار میگیرند که در این حین حیدر با تمام وجود فریاد برمیآورد:
مرگ بر ظالمین، مرگ بر خائنین، درود بر خمینی که ناگهان با اصابت گلولهای به ناحیه قلب درحالیکه ۱۴ سال بیشتر نداشت شربت شهادت مینوشد و با خون خود برای تمامی دوران و همیشه ثبت میکند. هیهات منا الذله
انتهای خبر /
نظرات شما