هر روز با یک شهید؛
شهید «طالبی» پیوسته پذیرای عزاداران حسینی بود
در زندگینامه شهید قدرت طالبی از زبان برادرش میخوانید: قدرت، در هیئت حسینی که در روستایش برقرار بود شرکت میکرد و در ماه محرم مسئول چای دادن به عزاداران حسینی بود.
او در تاریخ ۱۹/۳/۶۶ در منطقه مهران بر اثر اصابت ترکش به سر و سینه به فیض شهادت نائل و به لقاءالله پیوست.
در ادامه زندگینامه این شهید والامقام را میخوانید.
قدرت در کنار خانواده که زندگی ساده و بیآلایشی داشتند مشغول کشاورزی و دامداری شدند. باتوجهبه سن کم، هیچگاه در مقابل کارهای سخت و دشوار شانه خالی نمیکرد. همیشه بر همه افراد خانواده احترام میگذاشت حتی در کارهای خانه نیز به مادرش کمک میکردند.
قدرت در هیئت حسینی که در روستایش برقرار بود شرکت میکرد و در ماه محرم مسئول چای دادن به عزاداران حسینی بود؛ حتی در ماه رمضان نیز حسین کار را انجام میداد و از این کارش خیلی خوشحال میشد. در ماه مبارک رمضان و یا ماه محرم به روحانی که برای تبلیغ به روستا میآمدند، در منزل پدر شهید ساکن میشدند. قدرت باتوجهبه رفتار حسنهاش که داشت بهترین فرد بود که با حاجآقا همراه باشد و هر کجا که حاجآقا میرفت او را همراهی میکرد. در این مدت رابطهای کاملاً دوستانه بین حاجآقا و قدرت برقرار میشد.
قدرت نیز مانند دیگر دلاوران ایران عازم خدمت سربازی شد و به مدت ۲ سال از مرزوبوم ایران اسلامی دفاع کرد.
برادرش میگوید
قدرت چهل روز قبل از شهادت به مرخصی آمده بود. صبح شد و قدرت را از خواب بیدار کردم. قدرت بیدار شد؛ اما خیلی از دست ما ناراحت شد علت را پرسیدم. گفت: خواب دیدم در عملیات هستیم از هر طرف خمپاره میآید تا اینکه ترکش خمپاره یکی به سرم و دیگری به دستم اصابت کرد. هرچه سعی کردم جلوی خونریزی را بگیرم، نشد. شما نگذاشتید ببینیم آخر به شهادت میرسیدم یا نه...!
بعد از چند روز مرخصی تمام شد.
قدرت با همه خداحافظی کرد و گفت: اگر برگشتم به بقیه و اهداف زندگیام میرسم و اگر برنگشتم مرا حلال کنید. آری! او رفت درست همانطوری که در خوابدیده بود. او نیز مانند دیگر شهیدان این مرزوبوم به خیل عظیم شهدا و سالار شهیدان پسر زهرا «س» پیوست. روحش شاد و راهش گلافشان
انتهای خبر /
نظرات شما