هر روز با یک شهید؛
همه آمال و آرزوی حسین شهادت بود

همه آمال و آرزوی حسین شهادت بود. خود را از لحاظ روحی آماده رسیدن به آن جایگاه رفیع کرده بود. سرانجام هم در ۱۷ سالگی روح بلندش با شهادت به کمال رسید.
حسین اخلاقمدار بود، بهخصوص با والدینش بسیار مهربان و بامحبت رفتار میکرد. مادرش میگوید: حسین از همه بچههایم بامحبتتر بود. او خود را برای شهادت آماده کرده بود.
دبیرستان که تمام شد. به عضویت بسیج درآمد و عازم جبهههای جنوب شد. حسین جزینی در جبهه فعالیتهای زیادی داشت. کمک بیسیم چی، مددکار، آرپیچی زن و...
هر موقع که به مرخصی میآمد، علاوه بر خانواده به همسایهها هم کمک زیادی میکرد. والدینش علاقه خاصی به حسین داشتند. وقتی عازم جبهه میشد مادر او را تا ایستگاه راهآهن همراهی میکرد.
مادر میگوید: آنقدر در ایستگاه میماندم تا دیگر اثری از قطار دیده نمیشد. او را به خدا سپردم. خدا او را و همه شهدا را برگزیده بود.
سرانجام شهید حسین جزینی در سال ۱۳۶۲ در جزیره مجنون به درجه رفیع شهادت نائل آمد و روح بزرگش از کالبد تن به مقامی عروج کرد که فقط خداوند از آن جایگاه آگاه است.
انتهای خبر /
نظرات شما