دیدگاه اهل بیت(ع) درباره حضرت زینب (س)
حضرت زهرا(سلام الله علیها) درباره دخترش زینب چنین میفرماید: «محبت دخترم زینب به حسین بینهایت است، که بیدیدار حسین آرام نمیگیرد. اگر بوی حسین را نشنود، قالب تهی میکند».
حضرت زینب(سلام الله علیها) یکی از بانوانی است که گرچه درخشش، فضل و مقام بینظیرش پس از جریان کربلا بر همگان واضح است و نقش ایشان در قیام برادرش حضرت سید الشهدا(علیه السلام) هرگز مخدوش یا در تاریخ گم نشده، اما با این همه شرح زندگی این بانوی فاضله فرزانه پیش از واقعه کربلا و پس از آن، چندان برای ما روشن نیست، به طوری که حتی محل دفن و قبر شریفش (همچون مادر بزرگوارش) با اختلافاتی نقل شده و قطعی نیست.
با این همه سعی میکنیم تا با استناد به سخنان معصومین(علیهم السلام) به ترسیم جایگاه حضرت زینب کبری بپردازیم.
بر اساس روایات وقتی این دختر بزرگوار امیرمؤمنان علی(علیه السلام) متولد شد، حضرت زهرا(علیها السلام) از ایشان خواست، تا نامی برای این نوزاد انتخاب نماید که حضرت علی(علیه السلام) میگوید در نامگذاری فرزندانم بر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) پیشی نمیگیرم. چون پیامبر از سفر بازگشت، حضرت زهرا(علیها السلام) بچه را به ایشان دادند و پیامبر فرمود واللّه در نامگذاری خودت و بچههایت بر خدا پیشی نگرفتم و پیامبر از جانب خدا نام زینب برای این دختر قرار داد، و فرمود علی، خودش زینت اهل دنیاست، اما این دختر به جایی میرسد که زینت پدر میشود. [۱]
پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) در مورد فرزندان حضرت فاطمه(علیها السلام) میفرماید: «وُلدِ فاطِمَةَ فَانَا وَلِیُّهُم وَ عُصبَتُهُم، وَ هُم خُلِقُوا مِن طِینَتِی ویل للمکذبین بفضلهم، من أحبهم أحبه اللّه و من أبغضهم أبغضه اللّه؛ فرزندان فاطمه (حسن، حسین، زینب، و امّ کلثوم)، که من ولی و سرپرست نَسَبی آنها هستم، از طینت و خمیره ذات من آفریده شدهاند، وای بر آن کسان که فضل و بزرگواری ایشان را تکذیب کند و هر که آنها را دوست بدارد، خدا او را دوست میدارد، و هر که با آنها دشمن باشد، خدا او را دشمن دارد».[۲] همچنین پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) درباره حضرت زینب چنین فرمود: «مَن بَکی عَلی مصائبِ هذِهِ البِنتِ کانَ کَمَن بَکی عَلی أخَوَیهَا الحَسَنِ و الحُسَینِ؛ هر کس بر مصیبتهای این دختر (زینب) بگرید، همانند کسی است که بر برادرانش، حسن و حسین گریسته باشد».[۳]
رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در جائی دیگر میفرماید: «زینب با هزار سختی به انواع بلاها گرفتار خواهد شد».[۴] از آن حضرت روایت دیگری وجود دارد: «وصیّت میکنم حاضرین و غائبین امّت را که این دختر را به حرمت پاس بدارند، همانا وی مانند خدیجه کبری است».[۵]
رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در علت گریهاش در تولد حضرت زینب فرمود: گریهام به این علت است که این دختر دوست داشتنی من سرنوشت غمباری خواهد داشت، در نظرم مجسم گشت که او با چه مشکلاتی دردناکی رو به رو میشود و چه مصیبتهای بزرگی را به خاطر رضای خداوند با آغوش باز استقبال میکند. [۶]
از نگاه حضرت علی(علیه السلام) نیز حضرت زینب، دارای جایگاه خاصی بود و به او احترام بسیاری قائل میشد. چنانکه نقل شده وقتی اهل بیت(علیهم السلام) میخواستند به زیارت مرقد پیامبر(صلی الله علیه و آله) بروند، امام علی(علیه السلام) جلوتر میرفتند، تا راه را باز کنند و حسنین(علیهما السلام) اطراف حضرت زینب را میگرفتند و امیرمؤمنان چراغهای حرم پیامبر(صلی الله علیه و آله) را خاموش میکرد، تا کسی قد و قامت حضرت زینب را مشاهده نکند. [۷]
از منظر حضرت علی(علیه السلام) دخترش دارای جایگاه ممتاز علمی بود به طوری که این شایستگی را داشت تا برای بانوان کوفه تفسیر قرآن بگوید. یک سال پس از استقرار حضرت علی(علیه السلام) در کوفه، زنان و دختران مشتاق دانش، به امام پیام فرستادند و گفتند: «ما شنیدهایم که دختر شما، حضرت زینب همانند مادرش، زهرای مرضیّه، منبع سرشار دانش و دارای علوم و کمالات است. اگر اجازه بدهید به محضرش حاضر شده و از آن سرچشمه دانش بهرهمند شویم». امام علی(علیه السلام) نیز اجازه داد، تا دختر عالمهاش، بانوان مسلمان کوفه را آموزش داده و مشکلات علمی و دینی آنان را حل کند. زینب(علیها السلام) آمادگی خود را اعلام نمود و بعد از دیدارهای مقدماتی، جلسه تفسیر قرآن برای آنان تشکیل داد و پرسشها و شبهات آنان را جواب میداد. [۸]
بنابر روایتی حضرت علی(علیه السلام) در هنگام شهادت خود حضرت زینب(علیها السلام) را از وضعیتی که برای او پیش میآید، آگاه میکند، در این روایت آمده: «در واپسین لحظات عمر مبارک امام علی(علیه السلام) دخترش زینب از پدر میخواهد تا حدیثی که ام ایمن برایش نقل کرده را بازگوید. علی(علیه السلام) میفرماید دخترم، گویا تو و دختران اهل بیت را مینگرم که به صورت اسیر و در نهایت پریشانی وارد این شهر (کوفه) میکنند، به گونهای که بیم دارید مردم به سرعت شما را بربایند. دخترم! آن روز صبر کنید، صبر کنید، سوگند به خداوندی که دانه را میشکافد و انسان را خلق میکند، در آن روز در سراسر روی زمین غیر از شما و دوستان و شیعیان شما، دوستی دیگر برای خدا نخواهد بود...».[۹]
حضرت زهرا(سلام الله علیها) نیز درباره دخترش زینب چنین میفرماید: «محبت دخترم زینب به حسین بینهایت است، که بیدیدار حسین آرام نمیگیرد. اگر بوی حسین را نشنود، قالب تهی میکند».[۱۰]
امام حسین(علیه السلام) نیز نسبت به خواهرش حضرت زینب(علیها السلام) توجه و علاقه خاصی داشت و همین طور زینب کبری نیز ادب و احترام و محبت ویژهای برای برادرش قائل بود که این مطلب از القاب حضرت زینب آشکار است: نائبة الحسین؛ جانشین و نماینده حضرت حسین(علیه السلام) و عدیلة الخامس من اهل الکساء؛ همتای پنجمین نفر از اهل کساء (امام حسین) از این جمله است. [۱۱]
ادب و احترام حضرت زینب(علیها السلام) به برادر خود آنچنان بود که هنگامی که عبداللَّه بن عباس به امام حسین(علیه السلام) گفت: شما که به این سفر خطرناک میروید چرا زنها را با خود میبرید؟ حضرت زینب با شنیدن این سخن سر از محمل خود برآورده و فرمود: «ای پسر عباس! آیا میخواهی بین من و برادرم جدایی بیندازی؟ هرگز من از او جدا نخواهم شد».[۱۲]
محبت امام حسین(علیه السلام) و زینب(علیها السلام) علاقهای متقابل و استثنایی بود. امام نیز فوق العاده حضرت زینب را عزیز و گرامی میداشت، [۱۳] ایشان را محرم راز و امین خود میدانست و ودایع خویش را به ایشان سپرد و اسرار امامت را به ایشان سپرد. [۱۴] این مسئله مقام و شأن حضرت زینب(علیها السلام) را گواهی میدهد. به حدی که هنگام دیدار امام با خواهر خویش برای او جا باز میکرد و با شادمانی ایشان را در کنار خود مینشاند و در قرب جوارش بود. [۱۵]
امام حسین(علیه السلام) که خود معصوم و واسطه فیض الهی است و مقام بالای دارد، هنگام وداع آخر به خواهرش زینب کبری فرمود: «یا اُختاه لا تَنْسِینی فِی نافِلَةَ اللَّیْل؛ خواهرم! در نماز شب مرا فراموش نکن».[۱۶]
امام زینالعابدین(علیه السلام) که در طول اسارت فداکاریهای حضرت زینب را بارها مشاهده کرده بود درباره ایشان میفرماید: «عمهام، زینب در مدت اسارت، غذایی را که به عنوان سهمیه و جیره میدادند، بین کودکان تقسیم میکرد؛ زیرا در شبانهروز به هر یک از ما یک قرص نان میدادند. او سختیها و تازیانهها را به جان خود میخرید و نمیگذاشت بر بازوی کودکان اصابت کند. [۱۷]
در روایتی از حضرت زین العابدین (علیه السلام) که گویای جایگاه رفیع ایشان میباشد، آمده است: «عمتی زینَب ما تَرکت تَهجدَها طولَ دَهرها حتّی لیلة حادی عشر من المُحَّرم؛ عمه جانم زینب در طول زندگیاش نماز شبش را ترک نکرد؛ حتی شب یازدهم مُحرّم».[۱۸]
در شب یازدهم محرم، علیرغم آنهمه خستگی و فرسودگی و مشاهده آنهمه آلام روحی، نماز شب خود را خواند. امام سجادعلیه السلام فرمود: «عمهام، زینب در مسیر کوفه تا شام تمام نمازهای واجب و مستحب را اقامه میکرد و در برخی منازل به سبب گرسنگی و ضعفی که بر وی عارض شده بود، نماز را نشسته خواند».[۱۹]
امام سجاد(علیه السلام) در روایتی دیگر در بیان جایگاه حضرت زینب میفرماید: «خدا حق عمهام زینب را بر ما و شیعیان ما حلال بگرداند!».[۲۰] فاطمه دختر امام حسین(علیه السلام) میگوید: «عمّهام زینب در آن شب (شب عاشورا)، در محراب عبادتش ایستاده دعا میخواند و به خدا استغاثه میکرد، آن شب دیدگان هیچ یک از ما به خواب نرفت و آه و ناله ما فرو ننشست».[۲۱] در روایت دیگری درباره عمه اش فرمود : ای عمه خدا را شکر که تو دانشمندی هستی که بدون استاد به این مقام نایل شدی و تو فهمیدهای هستی که به ذات خود در این فضل برتری داری. [۲۲]
از سخنان حضرت زینب(علیها السلام) در طول مسافرت کربلا، کوفه و شام، خطبهها و سخنرانیهایی که در فرصتهای مختلف در برابر ستمکاران و طاغیان آن زمان و مردم دیگر ایراد فرمود، به خوبی معلوم میشود که مراتب علم و دانش و کمال آن بانوی بزرگوار از راه تحصیل و تعلیم و اکتسابی نبوده است. [۲۳] از طرفی میدانیم که برترین درجه علم، علمی است که از ذات الهی به انسان افاضه میشود که به تعبیر قرآن مجید، علم «لَدُنّی» میباشد: «و عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنّا عِلما؛ علم فراوانی از نزد خود به او (حضرت خضر) آموختیم» [۲۴] درباره زینب کبری(علیها السلام) باید گفت علاوه بر اینکه ایشان بانویی سرشار از بینش و بصیرت بود، به شهادت امام سجاد(علیه السلام) ایشان «علم لَدُنّی» را داشت چرا که خطاب به عمّهاش فرمود: «أنْتِ بِحَمْدِاللَّه عالِمَةٌ غَیْرُ مُعَلَّمَةٍ و فَهِمَةٌ غَیْرُ مُفَهَّمَة؛ به حمداللَّه تو دانشمند معلمندیده و فهمیدهای فهم نیاموخته هستی».[۲۵] و این سخن امام سجاد(علیه السلام) در تأیید مقام علمی عمه بزرگوارش حضرت زینب میباشد.
امام صادق(علیه السلام) نیز در تبیین جایگاه حضرت زینب فرموده است «اگر کسی بر مصیبت عمّهام زینب که با برادر شریک بودند گریه کند و تشکیل مجالس ذکر ما بدهد یا بشنود و گریان شود اگر به قدر بال مگس چشمش در این مصیبت تر شود خداوند او را بیامرزد، این است ثواب و اجر گریهکنندگان بر مصیبت حضرت زینب. [۲۶] در روایتی آمده است که شخصی از امام صادق (ع) سؤال کرد: آیا پیامبر (ص) چنین فرموده است: همانا فاطمه پاکدامن است پس خداوند ذریۀ او را بر آتش جهنم حرام کرده است؟ حضرت در پاسخ می فرماید: بلی مقصود پیامبر(ص)، حسن و حسین و زینب و ام کلثوم (ع) بوده است.
یکی دیگر از مواردی که به تبیین جایگاه والای حضرت زینب(علیها السلام) کمک میکند، شناخت القاب ایشان است، به ویژه که این القاب از جانب ائمه و اهل بیت به ایشان عطا شده و گویایی صفات والای این بانوی بزرگوار است. حضرت زینب القاب زیادی دارند که عبارت اند از: عالمة غیر معلّمة؛ دانای بی آموزگار، فهمة غیر مفهّمة؛ فهمیده بدون فهماننده، کعبة الرّزایا؛ قبله رنجها، نائبة الزهراء: جانشین و نماینده حضرت زهرا، ملیکة الدنیا؛ شه بانوی گیتی، محبوبة المصطفی؛ مورد محبّت و محبوب پیامبر، قرّة عین المرتضی؛ نور چشم حضرت علی، حَفَرَةُ علیٍ و فاطمة؛ مرکز جمعآوری دوستی و محبت علی و فاطمه. اما لقب اصلی ایشان عقیله است و عقیلة بنیهاشم: بانوی خردمند بنی هاشم، عقیلة النساء؛ خردمند بانوان، عقیلة خدر الرسالة؛ خردمند پردهنشینان رسالت، عقیلة الطالبیین؛ زن خردمند از خاندان حضرت ابوطالب، عقیلة الوحی؛ بانوی خردمند وحی، عقیلة النبوّة؛ بانوی خردمند پیامبری، عقیلة القریش؛ بانوی خردمند از قریش، سیدة العقائل؛ بانوی زنان خردمند نیز درباره ایشان مشهور است. حضرت زینب را به واسطه پرستاری از امام سجاد(علیه السلام) پس از واقعه عاشورا «کفیلة السجّاد» لقب دادند و نیز او را سرّ أبیها؛ راز پدرش علی(علیه السلام) نامیدند. همچنین الصدّیقه الصغری: صدّیقۀ کوچکتر لقب دیگر حضرت زینب است تا با مادرش صدّیقه کبری فاطمه زهرا(علیها السلام)، اشتباه نشود. [۲۷]
منبع: مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه های علمیه
پی نوشت ها:
[۱]. اسماعیل انصاری زنجانی خوئینی، الموسوعة الکبری عن فاطمة الزهراء(س)، قم، دلیل ما، چ اول، ۱۴۲۸ق، ج۵، ص۳۷۳.
[۲]. ابوسعید خرگوشی نیشابوری، شرف المصطفی، مکه، دار البشائر الإسلامیة، چ اول، ۱۴۲۴ق، ج۵، ص۳۳۴.
[۳]. نورالدین جزائری، الخصائص الزینبیه، قم، المکتبه الحیدریه، ۱۴۲۵ق، ص ۱۵۵؛ من علماء البحرین والقطیف، وفیات الأئمة، بیروت، دار البلاغة للطباعة والنشر والتوزیع، چ اول، ۱۴۱۲ق، ص۴۳۱؛ حسین شاکری، عقیلة والفواطم، بیجا، ناشر مولف، بیتا، ص۱۱.
[۴]. محمد مهدی تنکابنی، ریاض المصائب، قم، افق فردا، ۱۴۲۳ق، ص ۴۷.
[۵]. جزائری، پیشین، ص۱۷.
[۶]. عباسقلی خان سپهر مستوفی، طراز المذهب، بیجا، بینا، ۱۳۱۵ق، ص ۳۲ و ۲۲
[۷]. جعفر بیاتی، الأخلاق الحسینیة، بیجا، انوار الهدی، چ اول، ۱۴۱۸، ص۲۲۳؛ شاکری، پیشین، ص۱۷.
[۸]. ذبیح الله محلاتی، ریاحین الشریعة، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۴ش، ج ۳، ص ۵۷.
[۹]. ابن قولویه، کامل الزیارات، نجف، مرتضوی، چ اول، ۱۳۵۶ق، ص۲۶۶؛ مجلسی، بحار الأنوار، تهران، اسلامیه، چ دوم، ۱۳۶۳ش، ج۴۵، ص۱۸۳.
[۱۰]. تنکابنی، پیشین، ص ۴۷.
[۱۱]. ر. ک: احمد رحمانی همدانی، فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفی(ص)، تهران، منیر، چ سوم، ۱۳۷۸ش، ص۶۳۶؛ شیخ عبد الله بحرانی اصفهانی، عوالم العلوم و المعارف، مستدرک- حضرت زهرا تا امام جواد علیهم السلام، قم، مؤسسة الإمام المهدی(عج)، چ اول، ۱۴۱۳ق، ج۱۱، ص۹۴۸.
[۱۲]. ذبیح الله محلاتی، ریاحین الشریعة، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۴ش، ج۳، ص ۴۱.
[۱۳]. همان، ج ۳، ص ۷۶.
[۱۴]. احمد بهشتی، زنان نامدار در قرآن و حدیث، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۶۸، ص ۵۱.
[۱۵]. جعفر نقدی، زینب الکبری بنت الامام، النجف الاشرف، المکتبة الحیدریه، ۱۳۶۱، ص ۲۱ .
[۱۶]. جواد شبّر، ادب الطف أو شعراء الحسین(ع)، بیروت، دار المرتضی، چ اول، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۴۲، محلاتی، پیشین، ص۶۲.
[۱۷]. ر. ک: سید جواد حسینی، «فضائل و مناقب حضرت زینب (ع)»، ماهنامه مبلّغان، ش ۳۳، ۱۳۸۱ش، ص ۴۳.
[۱۸]. وفیات الأئمّه، پیشین، ص ۴۴۱.
[۱۹]. ذبیح الله محلاتی، ریاحین الشریعة، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۴ش، ج ۳، ص ۶۲.
[۲۰]. ر. ک: مجله افق حوزه، «جایگاه حضرت زینب سلام اللّه علیها در روایات»، اردیبهشت ۱۳۸۹، شماره ۲۶۶.
[۲۱]. احمد صادقی اردستانی، زینب قهرمان دختر علی، تهران، مطهر، ۱۳۷۲، ص ۱۰۶.
[۲۲] . بحار الانوار، ج ۴۵، ص ۶۷، احتجاج طبرسی، ج ۲، ص ۴۰۵.
[۲۳]. هاشم رسولی محلاتی، نگاهی کوتاه به زندگی زینب کبری(س)، قم، دفتر تبلیغات، ۱۳۷۶ش، ص۱۰.
[۲۴]. سوره کهف، آیه ۶۵.
[۲۵]. طبرسی، الإحتجاج، مشهد مقدس، نشر مرتضی، چ اول، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۳۵؛ شیخ عباس قمی، سفینة البحار، نجف، مطبعه علمیه، ۱۳۵۵، ج ۱، ص ۵۵۸.
[۲۶]. جعفر نقدی، زینب الکبری بنت الامام، النجف الاشرف، المکتبة الحیدریه، ۱۳۶۱، ص۱۰۴.
[۲۷]. ر. ک: احمد رحمانی همدانی، فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفی(ص)، تهران، منیر، چ سوم، ۱۳۷۸ش، ص۶۳۶؛ شیخ عبد الله بحرانی اصفهانی، عوالم العلوم و المعارف، مستدرک- حضرت زهرا تا امام جواد علیهم السلام، قم، مؤسسة الإمام المهدی(عج)، چ اول، ۱۴۱۳ق، ج۱۱، ص۹۴۸.
انتهای پیام/
نظرات شما