تیتر
سرویس
از تاریخ
تا تاریخ
کلید واژه

هر روز با یک شهید؛
هیچ‌کدام از دوستان و همراهان و خانواده‌اش باور نکردند که حسین کشت‌کار رفته است، خاطره فداکاری‌ها، شجاعت، جرئت‌ورزی و اخلاق‌مداری او همیشه در یادشان جاودان ماند. سبک زندگی شهید تا امروز سرمشق و الگوی دیگران بوده است.
هر روز با یک شهید؛
شهید جلال نعمتی در بخشی از وصیت‌نامه‌اش تأکید می‌کند: شما ای دوستان عزیز از این انقلاب حمایت کنید. خدای‌نکرده از مسیر انقلاب و ولایت منحرف نشوید که پشت پای آن را خواهید خورد. این جمله را من به شما می‌گویم. به خدا قسم هیچ راضی نیستم کسی که بد به این انقلاب و امام می‌گوید در مجلس ختم من شرکت کند.
هر روز با یک شهید؛
شهید آیت‌الله «سید محمدرضا سعیدی» از شهدای شاخص دوران انقلاب اسلامی و یار دیرین حضرت امام در بخشی از وصیت‌نامه‌اش تأکید می‌کند: به هر کس که می‌خواهد زحمت یک فاتحه را برایم بکشد بگویید، در عوض یک مسئله اسلامی یاد بگیرد و عمل کند.
هر روز با یک شهید؛
در گوشه‌ای از وصیت‌نامه شهید «حمید آبروش» می‌خوانیم: «ملت آزاده ایران، برای فرج امام‌زمان (عج) مکرر دعا کنید و از خداوند بخواهید، انقلاب اسلامی ایران را به انقلاب جهانی حضرت مهدی (عج) متصل سازد.»
هر روز با یک شهید؛
در زندگی‌نامه شهید محمد بختیاری‌نژاد می‌خوانید: محمد ارادت و علاقه خاصی به مجلس روضه‌خوانی و سینه‌زنی سیدالشهدا داشت و همواره از افرادی بود که در مساجد و تکیه‌ها فعالیت بسیاری داشت.
هر روز با یک شهید؛
در زندگی‌نامه شهید بستان شیرین آمده است: باکمال صداقت و خلوص نیت در راه پیش برد اهداف مقدس میهن اسلامی گام بر می‌داشت. در ادامه زندگی‌نامه این شهید والامقام را می‌خوانید.
هر روز با یک شهید؛
در زندگی‌نامه شهید احمدی رهقی می‌خوانید: سخن شهید احمدی این بود که من می‌روم به جبهه تا راه کربلا را باز کنیم و بعد با هم دسته‌جمعی به کربلا برویم.
هر روز با یک شهید؛
در بخشی از زندگی‌نامه شهید حسین قاسمیان کذابی از شهدای انقلاب آمده است: حسین آگاهانه برای دفاع از تمامیت اسلام و حمایت از امام خمینی و اعتراض به فساد و ظلم و تبعیض حاکم بر کشور که آن را با پوست و خون خود احساس می‌کرد مبارزه کرد. در ادامه زندگی‌نامه این شهید والامقام از زبان مادرش می‌خوانید.
هر روز با یک شهید؛
همه آمال و آرزوی حسین شهادت بود. خود را از لحاظ روحی آماده رسیدن به آن جایگاه رفیع کرده بود. سرانجام هم در ۱۷ سالگی روح بلندش با شهادت به کمال رسید.
هر روز با یک شهید؛
در خاطره‌ای از مادر شهید «محمد بدلی» می‌خوانید: من و پدر و برادرش، شهید را تحویل گرفتیم و تشییع کردیم؛ چون موقع بمباران بود هیچ‌کس در دوروبرمان نبود و پیکر محمد را غریبانه دفن کردیم.
هر روز با یک شهید؛
شکل‌گیری انقلاب مصادف با دوران نوجوانی شهید «علی فداکار» بود. سال ۱۳۵۷ علی ۱۳ساله بود، اما باوجود سن کم فعالیت‌های گسترده‌ای را در همان خیابان آذر و بازار کهنه علیه رژیم ستم‌شاهی شروع کرد. در ادامه نوید شاهد شما را به خواندن زندگی‌نامه این شهید والامقام دعوت می‌نماید.
هر روز با یک شهید؛
حیدر از ۵ سالگی به مکتب‌خانه می‌رفت، قرآن می‌خواند، حتی زمانی که مدرسه را شروع کرد مکتب را ترک نکرد تا آموزش خواندن قرآن را به اتمام رساند. ۱۳ساله بود که قیام ۱۹ دی شکل گرفت، او نسبت به اتفاقات پیرامونش حساس بود و دغدغه‌مند. حیدر جثه‌ای کوچک داشت و روحی بزرگ که در کالبد جسم خاکی‌اش بی‌قراری می‌کرد.
هر روز با یک شهید؛
بارها خداوند در مسیر زندگی او را از خطرات حتمی نجات داد تا زنده بماند، برای مرگی شیرین، برای اینکه سرانجام عاقبت‌به‌خیر شود و در راه خودش به شهادت برسد.
هر روز با یک شهید؛
در زندگی‌نامه شهید علی جعفری‌نیا می‌خوانید: در اوایل زندگی پدرش به کربلا مشرف می‌شود و از خدا و امام حسین (ع) می‌خواهد که خداوند چندین فرزند پسر به او عطا کند تا همهٔ آن‌ها را در راه اسلام و امام حسین (ع) فدا کند و این امر با شهادت علی که سومین فرزند خانواده‌اش است تحقق می‌یابد.
هر روز با یک شهید؛
در زندگی‌نامه شهید دانش‌آموز محمدرضا اخوان از زبان پدرش می‌خوانید: زمانی که تیر خورد، خودم را بر بالینش رساندم، گفتم محمد چه چیزی حس می‌کنی در جواب گفت: به آرزویم رسیدم و آنچه می‌خواستم نصیبم شد و با خون خودش نوشته بود که خون شهید عزیز است.
هر روز با یک شهید؛
در خاطرات شهید محمد کرمانی‌ها می‌خوانید: برای اینکه از طرف مسجد محل صلاحیت رفتن به جنگ را کسب کند دو سال به فتوکپی شناسنامه‌اش اضافه کرد و افرادی که در مسجد صلاحیت‌ها را تعیین می‌کردند از این کار او مطلع نشدند.
هر روز با یک شهید؛
در زندگی‌نامه شهید سید علی هاشمی می‌خوانید: بر حسب علاقه وافری که به امام حسین «ع» و ائمه اطهار «ع» داشت در تشکیل دسته‌جات عزاداری و مجالس روضه در ماه محرم و رمضان فعالیت چشمگیری داشت.
هر روز با یک شهید؛
در زندگی‌نامه شهید قدرت طالبی از زبان برادرش می‌خوانید: قدرت، در هیئت حسینی که در روستایش برقرار بود شرکت می‌کرد و در ماه محرم مسئول چای دادن به عزاداران حسینی بود.
هر روز با یک شهید؛
در زندگینامه شهید خوش‌فطرت می‌خوانید: در زمان تحصیل در مواقع بیکاری، به کارکردن مشغول بود و در کمک به فقرا بسیار کوشا بود و یک‌لحظه بیکار نمی‌نشست.
هر روز با یک شهید؛
در خاطراتی از پدر شهید بدخشان می‌خوانید: یک روز از تهران، نامه‌ای آمد که در نامه نوشته بود، ابوالفضل می‌تواند در مدرسه تدریس کند، وقتی متن نامه را خواند، به ما گفت که جنگ واجب‌تر از معلمی است. حالا اگر جنگ تمام شد و ما شهید نمی‌شدیم، آن وقت تدریس واجب می‌شود؛ اما فعلاً جنگ در مرحله اول است.