یادداشت؛
عشق بی پایان
در دوران تحصیل و مدرسه هم یک عشق بیپایان و ماندگار در بین دانشآموز و معلم شکل میگیرد.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «قم فردا» از نخستین روزهایی که وارد این حرفه و شغل میشوید تا پایان تنها یک دغدغه دارید و آن هم تعلیموتربیت است، عشق به کلاس درس و دانشآموز واقعاً وصفناشدنی است.
میتوان برای درک بهتر این موضوع به آثار و ثواب معلم بودن اشاره کرد، موضوعی که حتی از صدر اسلام هم میتوان نمونههای زیادی برای آن بیان کرد.
یکی از این موارد را میتوان در یکی از جنگهای صدر اسلام پیدا کرد، جایی که پیامبر اسلام (ص) در برخورد با سیل اسیران دشمن فرمودند: هر مشرکی که 10 مسلمان را با سواد کند، آزاد می شود.
این نقطهنظر و دیدگاه حضرت محمد (ص) بهخودیخود گواه اهمیت تعلیموتربیت در جامعه و مهمتر از آن نش معلمی است.
شاید ازاینرو است که به هدایتگران امروز جامعه و شغل آنها، شغل انبیا میگویند.
در واقع پیامبران اسلام و امامان معصوم (ع) همانطور که در قرآن نیز خداوند متعال فرموده برای هدایت و تعلیم انسانها به پیامبری و امامت مبعوث شدند.
به عبارت سادهتر این حس فوقالعاده و غیر قابل وصفی که در بین ما معلمان وجود دارد به علت قداست و ثوابی است که در این شغل وجود دارد.
علاوه بر این زیباترین لحظاتی که میتوان در ذهن یک معلم تجسم کرد، زمانی است که وی با دانشآموزان خود بعد از سالها روبرو میشود و زمانی این دیدار لذتش چند صد برابر میشود که میبینند این دانشآموزان توانستهاند به مدارج بالای علمی برسند.
از سوی دیگر در دوران تحصیل و مدرسه هم یک عشق بیپایان و ماندگار در بین دانشآموز و معلم شکل میگیرد، بهطوریکه گویی ناراحتی دانشآموز، ناراحتی معلم و خوشحالی دانشآموز خوشحالی معلم است.
بارهاوبارها در مدارس مختلف شاهد این بودیم که دانشآموزان کمبضاعت از سوی خود معلمان حمایت میشدند بهطوریکه بسیاری از هزینههای دانشآموزان بیبضاعت را خود معلمان تقبل میکردند.
آری بهراستی اینگونه است که معلمی شغل انبیا نامگرفته و اینگونه است که ارتباط عمیق عاطفی و قلبی بین معلمان و دانشآموزان شکلگرفته است.
در پایان باید بگویم معلمی نیست که بعد از دوران بازنشستگی خودش به یاد دانشآموزانش، کلاسهای درس و روزهای خوب مدرسه نباشد و شاید یکی از بزرگترین حسرتهای زندگی ما معلمان دورشدن از این کلاسها باشد... اتفاقی که اجتنابناپذیر است و دیر یا زود به سراغ ما خواهد آمد...
حسین ادیبی معلم
انتهای پیام/110
میتوان برای درک بهتر این موضوع به آثار و ثواب معلم بودن اشاره کرد، موضوعی که حتی از صدر اسلام هم میتوان نمونههای زیادی برای آن بیان کرد.
یکی از این موارد را میتوان در یکی از جنگهای صدر اسلام پیدا کرد، جایی که پیامبر اسلام (ص) در برخورد با سیل اسیران دشمن فرمودند: هر مشرکی که 10 مسلمان را با سواد کند، آزاد می شود.
این نقطهنظر و دیدگاه حضرت محمد (ص) بهخودیخود گواه اهمیت تعلیموتربیت در جامعه و مهمتر از آن نش معلمی است.
شاید ازاینرو است که به هدایتگران امروز جامعه و شغل آنها، شغل انبیا میگویند.
در واقع پیامبران اسلام و امامان معصوم (ع) همانطور که در قرآن نیز خداوند متعال فرموده برای هدایت و تعلیم انسانها به پیامبری و امامت مبعوث شدند.
به عبارت سادهتر این حس فوقالعاده و غیر قابل وصفی که در بین ما معلمان وجود دارد به علت قداست و ثوابی است که در این شغل وجود دارد.
علاوه بر این زیباترین لحظاتی که میتوان در ذهن یک معلم تجسم کرد، زمانی است که وی با دانشآموزان خود بعد از سالها روبرو میشود و زمانی این دیدار لذتش چند صد برابر میشود که میبینند این دانشآموزان توانستهاند به مدارج بالای علمی برسند.
از سوی دیگر در دوران تحصیل و مدرسه هم یک عشق بیپایان و ماندگار در بین دانشآموز و معلم شکل میگیرد، بهطوریکه گویی ناراحتی دانشآموز، ناراحتی معلم و خوشحالی دانشآموز خوشحالی معلم است.
بارهاوبارها در مدارس مختلف شاهد این بودیم که دانشآموزان کمبضاعت از سوی خود معلمان حمایت میشدند بهطوریکه بسیاری از هزینههای دانشآموزان بیبضاعت را خود معلمان تقبل میکردند.
آری بهراستی اینگونه است که معلمی شغل انبیا نامگرفته و اینگونه است که ارتباط عمیق عاطفی و قلبی بین معلمان و دانشآموزان شکلگرفته است.
در پایان باید بگویم معلمی نیست که بعد از دوران بازنشستگی خودش به یاد دانشآموزانش، کلاسهای درس و روزهای خوب مدرسه نباشد و شاید یکی از بزرگترین حسرتهای زندگی ما معلمان دورشدن از این کلاسها باشد... اتفاقی که اجتنابناپذیر است و دیر یا زود به سراغ ما خواهد آمد...
حسین ادیبی معلم
انتهای پیام/110
نظرات شما