
هر روز با یک شهید؛
شهید صدوق گلپایگانی در جریانهای شکلگیری انقلاب اسلامی به دست عمال و مزدوران رژیم منحوس شاهنشاهی در زندان قصر تهران، توسط ساواک بر اثر شکنجههای فراوان به شهادت رسید و پیکر مطهرش را به خانوادهاش تحویل ندادند و به مجتهدی بینشان شناخته شد.

هر روز با یک شهید؛
در زندگینامهای از سردار شهید جواد عابدی میخوانید: او تحصیلات دبیرستانی را طی میکرد که ناگاه آتش بیداری، به خرمن خراب و خوابزدگان افتاد و ندای نهضت، از حلقوم امام «ره» و امت برخاست و جواد نیز با شوروشوق به عرصه مبارزه با طاغوت قدم نهاد.

هر روز با یک شهید؛
شهید سید محمد میرسالاری در بخشی از وصیتنامه خود تأکید میکند: شما در مقابل خون شهدا مسئولی، مسئولی اگر جلوی بیحجابی ناموستان را نگیرید، مسئولی اگر به انقلاب ضربه بزنید. مسئولی، اگر جلوی گرانفروشی را نگیرید. مسئولی، اگر کمک به جبهه نکنید و اگر خدایناکرده مانع رفتن فرزندانتان به جبهه شوید.

هر روز با یک شهید؛
در وصیتنامه شهید چهرهقانی خطاب به پدر و مادرش میخوانید: من نیز آگاهانه و عاشقانه و با درنظرگرفتن این که خون شهید حماسه میآفریند و شهیدان زندهاند و نزد خدایشان روزی میخوردند و به دیدار خدا شتافتهاند این راه خونبار را انتخاب کردهام.

هر روز با یک شهید؛
در وصیتنامه دانشآموز شهید «اصغر ساقی» آمده است: بهخاطر احترام به انسانها و حریت انسانها، آن چیز ناقابل را هدیه میکنم. در ادامه وصیتنامه این شهید والامقام را میخوانید.

هر روز با یک شهید؛
در وصیتنامه شهید «محمدرضا افشار» میخوانید: اگر میخواهید خدا و بعد من، از شما راضی باشم از خرجهای بیهوده خودداری کنید.

هر روز با یک شهید؛
در وصیتنامه دانشآموز شهید «زرنوشه فراهانی» میخوانید: سفارش دیگر این است که سنگر را رها نکنید، بخصوص نمازجمعه که همین نمازجمعه است که کمر منافقین و دشمنان را شکسته است.

هر روز با یک شهید؛
در زندگینامه شهید رضا دوستی از زبان مادرش میخوانید: او دوران تحصیل خود را تا پایان دوران راهنمایی ادامه داد. فردی بسیار آرام بود و همیشه شاگرد ممتاز بود. در تابستان که مدرسهها تعطیل میشد، چون به قرآن علاقه داشت، به دوستانش آموزش قرآن خواندن میداد.

هر روز با یک شهید؛
در وصیتنامه شهید سعید سامانلو از اهمیت به خانواده خطاب به فرزندانش میخوانید: به فاطمه زهرا قسم، اگر مادرتان را اذیت کنید که نه اگر به او کم رسیدگی کنید از شما نخواهم گذشت.

هر روز با یک شهید؛
در زندگینامه شهید سید محمدجواد شریفی مقدم میخوانید: سید جواد خوشرو و مهربان بود و سعی میکرد در برخورد با دیگران شاد و بانشاط باشد.

هر روز با یک شهید؛
در وصیتنامه شهید مجید مظفری میخوانید: گمان مبرید که شهیدان مردهاند؛ بلکه زندهاند و در نزد خدا روزی میخورند.

هر روز با یک شهید؛
وصیت میکنم که راه شهیدان این انقلاب را ادامه دهید و نگذارید پرچم پرشکوه جمهوری اسلامی ایران به زمین بیفتد.

هر روز با یک شهید؛
در زندگینامه شهید محمدمراد عبدالملکی میخوانید: پدرش با آشفتگی از خواب بیدار شد و گفت: خواب دیدم اسیر شدم و هرچه کردم نتوانستم خودم را نجات دهم؛ خیلی نگران بود. فردای همان روز به ما خبر دادند که محمدمراد به اسارت کوملهها درآمده است.

هر روز با یک شهید؛
نامهای از شهید والامقام شهید محمدحسین یوسفی را میخوانید که برای پدر و مادرش نوشته است.

هر روز با یک شهید؛
در زندگینامه شهید سید محمدکاظم دانش آمده است: او همچنان مهربان و خونگرم به وضعیت مردم جنگزده پرداخت و در کنار یارانش در حزب جمهوری به مبارزه با آمریکا و ایادیاش در ایران پرداخت و فعالیتهای خود را ادامه داد.

هر روز با یک شهید؛
خط امام را محور زندگی خود قرار دهید که همواره در سایه آن پیروز هستید.

هر روز با یک شهید؛
در وصیتنامه شهید سید جواد نجفیان صرمی میخوانید: شهیدشدن منزلت دیگری دارد، خاصیت دیگری دارد، اگر کسی در راه اسلام به شهادت برسد و خداوند را درک کرده باشد، حتماً معنی واقعی اسلام را فهمیده است.

هر روز با یک شهید؛
در زندگینامه شهید «داود حاجی حیدری» از زبان پدرش میخوانید: شبی خواب وحشتناکی دیدم و گفتند که داود تیر به سینهاش خورده است و آن روز این خواب به من فهماند که داود شهید شده است.

هر روز با یک شهید؛
در وصیتنامه شهید محمد مظفری پور میخوانید: به آن جوانانی که اینقدر خود را کمارزش میدانند، لباسهای ناپسند و محاسن خود را با وضع بد میزنند و موهای سرخود را مانند دختر درست میکنند؛ بگویید که قدر خود را بدانید و دست از اعمال ناپسند بردارید.

هر روز با یک شهید؛
نامهای از شهید والامقام شهید محمدحسین یوسفی را میخوانید که برای پدر و مادرش نوشته است.