هر روز با یک شهید؛
خداوندا گناهانم را ببخش و لباسی پاک بر تنم بپوشان
خداوندا معبودا گناهانم لباس خواری بر تنم کرده است و دوری از تو درماندگی را آرایشم شده است و افزونی لجن گناهانم، ماهی دلم را رانده است.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی قم فردا، شهید عباس سنجانی وشنوه در تاریخ دهم خردادماه ۱۳۴۵، در روستای وشنوه از توابع استان قم در یک خانواده مذهبی و متدین دیده به جهان گشود.
وی پس از چندی مجاهدت در برابر تعرض رژیم بعث عراق به میهن عزیزمان در تاریخ بیست و یکم دیماه ۱۳۶۵، به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
در ادامه وصیتنامه این شهید والامقام را میخوانید.
«بسمالله الرحمن الرحیم»
و لا تحسبن الذین قتلوا فى سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون «آل عمران169»
حساب نکنید و مپندارید آنان که در راه خدا کشته شدند مردگان هستند بلکه آنان زندهاند و نزد خداوند روزى میبرند.
به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان و درهم کوبنده ستمگران و ظالمان عالم حمد و سپاس مخصوص خداوندى است که قوى است و لایزال حکیم است و بصیر و آگاه به اعمال تمام بندگانش.
خداوندا معبودا، گناهانم لباس خوارى بر تنم کرده است و دورى از تو درماندگى را آرایشم شده است و افزونى لجن گناهانم، ماهى دلم را رانده است. اى نهایت آرزویم اى زیبا ترین مطلوبم و اى تنها پاسخگویم و اى محبوبم، ماهى دلم را با جریان زلال توبه پذیرت زنده گردان.
به معرفتت سوگند جز تو بر گناهانم بخشندهای را نمییابم و شکستگى خویش را جز تو پیوندى نمیبینم من اینک با بالهای تواضع به بارگاه تو بازگشته و پیشانى خشوع و خوارى خویش را بر درگاه قدرت نهادهام و از تو عاجزانه خواستارم که بر من ببخشایى گناهان کثیرم و خطاهاى بى شمارم و از من راضى گردان به پدر و مادر گرامى عزیزم.
پروردگارا! خداى من، مرا از نزدیکترین عارفان و شایستهترین بندگان و راستگوترین مطیعان و خالصترین عبادتکنندگان و مخلصترین روى به تو آورندگان قرار دهد.
خدمت پدر و مادر گرامى و عزیزم از این که فرزند شما در راه خدا و احیاى دین خدا در این کره خاکى از دیار خود بهسوی جبههها به امر و فرمان و رهبر و بنیانگذار جمهورى اسلامى حجرت کرده تا گامى چند کوتاه و ناچیز در راه سبیل خدا برداشته و اداى دین کرده باشم.
به هیچ وجه به خود ناراحتى راه نداده و چه بسا خوشحال و شادمان و سر افراز در پیش خدا و خلق خدا باشید و شجاعانه به مردم نشان دهید که از شهید شدن فرزندان خود هیچ کدورتى و ناراحتى به دل راه نمى دهید و خواهش مىکنم که براین شهادت صبر کنید و صدا به شیون و گریه بلند نکنید و اگر خواستید از فراق فرزند حقیرتان بگریید در خانه نه در میان عالم بگریید. از شما پدر و مادر گرامى و عزیزم خواستارم که فرزندتان را حلال کرده و هر چند که موجبات ناراحتى براى شما فراهم کرده است و گامى به حرفهاى گوهر بار شما گوش فرا نداده از این بابت جدا معذرت و طلب عفو و بخشش از شما دارم.
و اما پدر گرامى و عزیزم و طول مدت این چند سال چه اذیت ها که نا آگاهانه نسبت به شما مرتکب شدم و چه ظلم هاى ناخواسته که بدون دلیل و آگاهى نسبت به شما روا دانستم.
به خدا قسم که هیچگاه فرزندى شایسته شما نبودهام و حق فرزندى را ادا نکردهام به خدا قسم الان که این وصیت را مینگارم شرمنده و خجالتزده هستم؛ وقتى که به یاد میآورم آن نافرمانیها و آن تمردها را تو را به خدای که جان تمامى خالق در دست قدرت اوست، این حقیر را حلال کنید و ببخشید.
انشاءالله تعالى از خواهران و برادر گرامیم خواستارم و عاجزانه خواهانم که این حقیر را حلال کرده و در مورد من دعاى خیر کنند انشاءالله.
و اما سخنى با دوستان و رفیقان و آشنایان قوم و خویشان شما پدر گرامى عزیزم عاجزانه خواستارم که از عمو حسین زنعمو حسین در مورد من جدا حلالیت بطلبید و از آنها بخواهید که رفتارهاى نابخردانه مرا که در مورد آنها اعمال کردهام و احیاناً غیبتى از آنها کردهام حلال کنند و از خدا بخواهند که این حقیر روسیاه را دعا کنند.
و اما سخنى با ملت گرامى و همیشه در صحنه ایران اى امت قهرمان و دلیر ایران اکنون که جنگ در جبهه پیروزى و رسیدن به پیروزى نهایى به سر میبرند، لازم است که ملت ایران همواره گوشبهفرمان خداوند و رسول خداوند و ولیامر باشند و همیشه در صحنه سیاست و نظامى حضور فعالانه داشته باشند.
و اما که مدتی، البته فکر میکنم که ۵۰ روز روزه به گردن دارم خواهش میکنم که آن ادا کنید و ۶ ماه نماز هم براى من قضا کنید.
براى رد مظالم هم مبلغى که خودتان میدانید با خودتان است بدهید.
در صحنه از تمام کاسبها، دوستان، آشنایان و هر کس که ذکر آن در این وصیتنامه نیامده است حلالیت براى من بطلبید.
مبلغ چهل تومان اسماعیل محمدى پسر اسدالله محمدى از من میخواهد آن را هم پرداخت کنید مبلغ ۱۰۰۰۰ تومان بهعنوان غرضى پهلوى عباس محمدى دامادمان است، براى دانستن گفتم که بدانید و مبلغ ۵۰۰۰ تومان توى دفترچه بانکى هست.
اشهد ان لا اله الا الله و اشهد و ان محمد رسول الله
«عباس سنجانى وشنوه یکشنبه سیام آذرماه ۱۳۶۵»
انتهای پیام/
وی پس از چندی مجاهدت در برابر تعرض رژیم بعث عراق به میهن عزیزمان در تاریخ بیست و یکم دیماه ۱۳۶۵، به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
در ادامه وصیتنامه این شهید والامقام را میخوانید.
«بسمالله الرحمن الرحیم»
و لا تحسبن الذین قتلوا فى سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون «آل عمران169»
حساب نکنید و مپندارید آنان که در راه خدا کشته شدند مردگان هستند بلکه آنان زندهاند و نزد خداوند روزى میبرند.
به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان و درهم کوبنده ستمگران و ظالمان عالم حمد و سپاس مخصوص خداوندى است که قوى است و لایزال حکیم است و بصیر و آگاه به اعمال تمام بندگانش.
خداوندا معبودا، گناهانم لباس خوارى بر تنم کرده است و دورى از تو درماندگى را آرایشم شده است و افزونى لجن گناهانم، ماهى دلم را رانده است. اى نهایت آرزویم اى زیبا ترین مطلوبم و اى تنها پاسخگویم و اى محبوبم، ماهى دلم را با جریان زلال توبه پذیرت زنده گردان.
به معرفتت سوگند جز تو بر گناهانم بخشندهای را نمییابم و شکستگى خویش را جز تو پیوندى نمیبینم من اینک با بالهای تواضع به بارگاه تو بازگشته و پیشانى خشوع و خوارى خویش را بر درگاه قدرت نهادهام و از تو عاجزانه خواستارم که بر من ببخشایى گناهان کثیرم و خطاهاى بى شمارم و از من راضى گردان به پدر و مادر گرامى عزیزم.
پروردگارا! خداى من، مرا از نزدیکترین عارفان و شایستهترین بندگان و راستگوترین مطیعان و خالصترین عبادتکنندگان و مخلصترین روى به تو آورندگان قرار دهد.
خدمت پدر و مادر گرامى و عزیزم از این که فرزند شما در راه خدا و احیاى دین خدا در این کره خاکى از دیار خود بهسوی جبههها به امر و فرمان و رهبر و بنیانگذار جمهورى اسلامى حجرت کرده تا گامى چند کوتاه و ناچیز در راه سبیل خدا برداشته و اداى دین کرده باشم.
به هیچ وجه به خود ناراحتى راه نداده و چه بسا خوشحال و شادمان و سر افراز در پیش خدا و خلق خدا باشید و شجاعانه به مردم نشان دهید که از شهید شدن فرزندان خود هیچ کدورتى و ناراحتى به دل راه نمى دهید و خواهش مىکنم که براین شهادت صبر کنید و صدا به شیون و گریه بلند نکنید و اگر خواستید از فراق فرزند حقیرتان بگریید در خانه نه در میان عالم بگریید. از شما پدر و مادر گرامى و عزیزم خواستارم که فرزندتان را حلال کرده و هر چند که موجبات ناراحتى براى شما فراهم کرده است و گامى به حرفهاى گوهر بار شما گوش فرا نداده از این بابت جدا معذرت و طلب عفو و بخشش از شما دارم.
و اما پدر گرامى و عزیزم و طول مدت این چند سال چه اذیت ها که نا آگاهانه نسبت به شما مرتکب شدم و چه ظلم هاى ناخواسته که بدون دلیل و آگاهى نسبت به شما روا دانستم.
به خدا قسم که هیچگاه فرزندى شایسته شما نبودهام و حق فرزندى را ادا نکردهام به خدا قسم الان که این وصیت را مینگارم شرمنده و خجالتزده هستم؛ وقتى که به یاد میآورم آن نافرمانیها و آن تمردها را تو را به خدای که جان تمامى خالق در دست قدرت اوست، این حقیر را حلال کنید و ببخشید.
انشاءالله تعالى از خواهران و برادر گرامیم خواستارم و عاجزانه خواهانم که این حقیر را حلال کرده و در مورد من دعاى خیر کنند انشاءالله.
و اما سخنى با دوستان و رفیقان و آشنایان قوم و خویشان شما پدر گرامى عزیزم عاجزانه خواستارم که از عمو حسین زنعمو حسین در مورد من جدا حلالیت بطلبید و از آنها بخواهید که رفتارهاى نابخردانه مرا که در مورد آنها اعمال کردهام و احیاناً غیبتى از آنها کردهام حلال کنند و از خدا بخواهند که این حقیر روسیاه را دعا کنند.
و اما سخنى با ملت گرامى و همیشه در صحنه ایران اى امت قهرمان و دلیر ایران اکنون که جنگ در جبهه پیروزى و رسیدن به پیروزى نهایى به سر میبرند، لازم است که ملت ایران همواره گوشبهفرمان خداوند و رسول خداوند و ولیامر باشند و همیشه در صحنه سیاست و نظامى حضور فعالانه داشته باشند.
و اما که مدتی، البته فکر میکنم که ۵۰ روز روزه به گردن دارم خواهش میکنم که آن ادا کنید و ۶ ماه نماز هم براى من قضا کنید.
براى رد مظالم هم مبلغى که خودتان میدانید با خودتان است بدهید.
در صحنه از تمام کاسبها، دوستان، آشنایان و هر کس که ذکر آن در این وصیتنامه نیامده است حلالیت براى من بطلبید.
مبلغ چهل تومان اسماعیل محمدى پسر اسدالله محمدى از من میخواهد آن را هم پرداخت کنید مبلغ ۱۰۰۰۰ تومان بهعنوان غرضى پهلوى عباس محمدى دامادمان است، براى دانستن گفتم که بدانید و مبلغ ۵۰۰۰ تومان توى دفترچه بانکى هست.
اشهد ان لا اله الا الله و اشهد و ان محمد رسول الله
«عباس سنجانى وشنوه یکشنبه سیام آذرماه ۱۳۶۵»
انتهای پیام/
نظرات شما