هر روز با یک شهید؛
غرش گلولهها عقد مرا خواهند خواند
عروس من جبهه و عروس من شهادت است، صدای غرش من گلوله توپ و خمپاره عقد مرا خواهند خواند و با پوششی از خون اگر غلغله شادی مسلسلها و بارشی در حجله سنگر عروس شهادت را به آغوش خواهم کشید.
وی پس از چندی مجاهدت در جبهههای حق علیه باطل در تاریخ بیست و نهم مهرماه ۱۳۶۱ به درجه رفیع شهادت رسید.
در ادامه وصیتنامه این شهید والامقام را میخوانید.
بسمالله الرحمن الرحیم
«و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون»
با درود بیپایان به رهبر کبیر انقلاب و با درود فراوان بر روح شهیدان انقلاب اسلامی که جانبرکفان جان شیرین خود را برای انقلاب ایران نثار میکنند.
با درود بیکران بر روحالله الموسوی الخمینی، اگر من شهید شدم مرا پیش جعفر حیدریان آن روح پر افتخار ملت ایران و فردو به خاک بسپارید.
«ملتی که شهادت دارد اسارت ندارد» امام خمینی
برای من کسی گریه نمیکند، چون من از علیاکبر و علیاصغر حسین «ع» عزیزتر نیستم، چون در آن زمان آنها یاوری نداشتند که برایشان گریه کنند.
بهجای اینکه برای من گریه کنید چند قالب یخ در سر قبر من بگذارید تا بهجای اینکه برای من گریه کنید قطرهقطره آب بریزد.
من را اگر شیخان جا نبود در بهشتزهرا به خاک بسپارید.
عکسی که با جعفر حیدریان دارم بزرگ کنید و در تکیه فردو بزنید وصیتهای دیگر اگر باز به پدر و مادر و خواهر و برادر خود میگویم دیگر من را ناراحت نکنید و مرا فراموش کنید بگذارید بهطرف خود بروم.
«اللهم ارزقنا شهادة فی سبیلک» خداوندا شهادت در راه خودت به من عطا کن.
شهادت آرزوی من است، ای خواهران و برادران عزیز و ای پدران و مادران عزیز و مهربان اسلام شاید اکنون باور نکنید ولی
من اکنون زنده و از این دنیای پست دور و با نشاطی غیرقابلتوصیف در پناه خدا به سر میبرم و من اکنون در وصیت به آن
عملی که خود درست از عهده آن برنیامدم شما را به آن توصیه میکنم که تقوی است.
از پدر و مادرم میخواهم که جای گریه و عزاداری مجلس شادی راه بیندازید.
والعصر ان الانسان لفی خسر الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات و تواصو بالحق و تواصو بالصبر
عروس من جبهه و عروس من شهادت است، صدای غرش من گلوله توپ و خمپاره عقد مرا خواهند خواند و با پوششی از خون اگر غلغله شادی مسلسلها و بارشی در حجله سنگر عروس شهادت را به آغوش خواهم کشید و در همه تشییعکنندگان پیکرم که اتومبیل تابوتم گلباران میشود با مشتهای گرهکرده و با تکبیر تا منزلگاه عشق مرا بدرقه خواهند کرد.
عروسی من شهادت است و نام عروس آزادی و من از همینجا فرزند آزادی را به شما میسپارم از آن محافظت کنید نباشید از آن کسانی که:
فذلک الذی یدع البینم - شهید قلب تاریخ است حزبالله
اکنون که در این راه قدم میگذارم نه برای انتقام بلکه برایخدا و برای احیا اسلام و قرآن است هر تیری که بهطرف دشمن نشانه روم بهخاطر خداست.
من خودآگاهانه این راه را انتخاب نمودهام، راهی که حسین برای خویش انتخاب نمود، اما شما ای مادرم بر خود ببال و افتخار کن که یگانه فرزندت را در راه خدادادی، همچون مادر وهب شیردل و صبور باش جامه نو بپوش و شادی کن و بر سر مزارم شیرینی تقسیم کن؛ ما همه دعوایمان بر سر اسلام است - امام خمینی
سلام بر ابرمرد تاریخسازش ناپذیر آن نایب برحق امامزمان «عج» خمینی بتشکن.
سلام بر آیتالله منتظری فقیه و المقام امید امت و خانوادههای شهدا. سوم سلام بر پدر بزرگوارم که اسطوره مقاومت است.
سلام بر مادر قهرمانم و انورم که اگر جنازه پسرش را به دستش بدهند خود با کمال رضایت و سپاس و شکر در قبر میگذارد و سلام آخر به دوستان و خویشان که پیرو ولایتفقیه هستند و سلام گرم و دلپذیرم بر خواهران و برادرانی که سختی و فحش را در راه اسلام خواسته و مانند بهشتی مقاومت کردند تا پوزه منافقین زیرک را به خاک مالیدند و میمالند. ما از خداییم و بهسوی او هجرت خواهیم کرد.
انتهای پیام/
نظرات شما