هر روز با یک شهید؛
طلب حلالیت شهید رضی از مادر و خانوادهاش
در وصیتنامه شهید «محسن رضی» آمده است: مادر عزیزتر از جانم تو را به آن شیر پاکی که خوردی، من را حلال کن و اگر که شهیدنشدنم باز هم من را حلال و دعا کن. در ادامه این وصیتنامه، درخواستهای این شهید والامقام را از خانوادهاش میخوانید
با علاقهای که به جبهه و جنگ داشت، برای رفتن به جبهه تاریخ تولدش کم بود و اجازه رفتن به او نمیدادند؛ با استفاده از کپی شناسنامهٔ احمدرضا، موفق به رفتن شد.
محسن درحالیکه ۱۵ سال داشت، همراه برادرش وارد جبهه شد.
گفتنی است شهید احمدرضا رضی برادر محسن رضی است که هر دو در یک روز در عملیات کربلا چهار به فاصله چند دقیقه در کنار یکدیگر به درجه والای شهادت نائل شدند.
پیکر این شهیدان والامقام در گلزار شهدای علی بن جعفر قم، آرامگرفته است.
وصیتنامه شهید محسن رضی را میخوانید؛
سلام به امامزمان منجی عالم بشریت و با سلام به خانواده عزیزم امیدوارم که مرا حلال کرده باشید.
پدر و مادر عزیزم امیدوارم که من را که در طی زندگی کوتاهی که داشتم بیاحترامی که به شما کردم، مخصوصاً آن روزی که میخواستم از شما پول بگیرم مرا به بزرگواری خودتان حلال کنید و امیدوارم که همیشه کارهای خیر روحانیت را در نظر بگیرید و آنها را همیشه دعا کنید.
مادر! مادر عزیزتر از جانم تو را به آن شیر پاکی که خوردی من را حلال کن و اگر که شهیدنشدنم باز هم من را حلال و دعا کن.
اگر که شما را با حرفهای نیش دارم قلب پرمحبت شما را جریحهدار کردم من را ببخشید.
خواهر عزیزم اگر به شما بیاحترامی کردم مرا ببخشید.
برادر عزیزم اگر شما را نسبت بد دادم تو را به مردانگیات مرا ببخش.
خواهر عزیزم اگر به شما بیاحترامی کردم من را ببخش.
داماد عزیزمان اگر در آن شب به شما بیاحترامی کردم من را ببخشید.
سفارشم به شما این است که از طرف من از دوستان و آشنایان حلالیت بطلبید و چهار سال برایم نماز بخوانید و روزه بگیرید.
پنج هزار تومان برایم رد مظالم بدهید و خرجهای بیهوده برایم نکنید و اگر پولی به دست آمد، با آن برای مادر عزیزم یکخانه موردنیازش بخرید.
خداحافظ دیدار در محشر
انتهای پیام/
نظرات شما