هر روز با یک شهید؛

یاد خداوند، باعث پشیمانی نمی‌شود

همیشه به یاد خدا باشید و بر او توکل کنید و از او کمک بخواهید که اگر چنین کنید، هرگز پشیمان نخواهید شد و این را نه من بلکه هر کسی به‌اندازه اعتقاد و ایمانش درک و احساس کرده است.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی قم فردا،  شهید مصطفی طاهری مطلق در تاریخ ۶ شهریورماه ۱۳۴۸ در خانواده‌ای مومن و متدین در شهر قم دیده به جهان گشود. او پس از چندی مجاهدت در جبهه‌های حق علیه باطل در تاریخ ۶ فروردین‌ماه ۱۳۶۷ به فیض عظیم شهادت رسید.
در ادامه وصیت‌نامه این شهید والامقام را می‌خوانید.
کسانی که برای یافتن راه راست و در راه ما مجاهده و تلاش کنند، هر آیینه، به تحقیق و حتماً ما او را به راه‌هایمان که همان راه مستقیم است، هدایت می‌کنیم.
با سلام و درود به صاحب عصر و الزمان حضرت حجة بن الحسن المهدی عجل‌الله تعالی فرجه الشریف و ارواح پاک شهیدان راه حق و فضیلت و انسان‌سازی.
شهادت یک انتخاب است. «امام خمینی»
وصیت آن‌چنانی ندارم که به شما بگویم؛ اما فقط مختصراً بعضی از مطالب را می‌گویم.
اولاً ما جز راه حق و راه خدا در نظر نداریم و جز برای‌خدا نرفته‌ایم. حقیقتاً جبهه دانشگاه انسان‌سازی است. حکم امام امت، حکم امام‌زمان (عج) و فرمان او پیامبر خدا (ص) و فرمان پیامبر خدا، فرمان خداوند متعال است. بدانید و بدانند که ما آگاهانه راه حق را شناختیم و انتخاب کردیم و خداوند ما را هدایت کرد و او به ما توفیق حضور در جبهه و شهادت در راهش را عنایت فرمود.
همیشه به یاد خدا باشید و بر او توکل کنید و از او کمک بخواهید که اگر چنین کنید، هرگز پشیمان نخواهید شد و این را نه من بلکه هر کسی به‌اندازه اعتقاد و ایمانش درک و احساس کرده است. این را بدانید، هر کجا که به‌حکم اسلام و دین‌وایمان قلبی خود عمل کنید نه از جهت مادی و نه از جهت معنوی هرگز ضرر نمی‌کنید و سعی کنید همیشه چنین کنید که رستگاری و خوشبختی بزرگ در این است.
با یکدیگر و با همه مهربان باشید. گذشت، رضا به قضای خدا و توکل بر خدا را سرلوحه مهم‌ترین وسیله پیشرفت زندگی خود قرار دهید که تنها راه سعادت در دنیا و آخرت همین است؛ البته مرا ببخشید که این سخنان لایق گفتار من نبود و نمی‌توانستم از گفتنش سرباز زنم.
به‌هرحال از شما می‌خواهم این وصایای انسان‌ساز را با گوش جان بشنوید و به آن عمل کنید که مطمئناً می‌توان به آن‌ها عملکرد، چون خداوند اینها را که فقط برای پیامبران و امامان نازل نکرده است؛ بلکه آنان نیز انسان‌هایی مثل خود ما بوده‌اند. 
در ضمن این را بدانید که دفاع از اسلام و احتراز ایستادن به امید خدمت بیشتر است و اصلاً چنان‌وچنین درست نیست که بایستیم.
پدر و مادر عزیزتر از جانم از شما جداً تقاضای بخشش و عفو دارم. مرا حلال کنید؛ اگر نتوانستم فرزند خوبی برای شما باشم صلاح خدا چنین بوده است و صلاح خدا همیشه بهترین راه در زندگی است. من همیشه سعی می‌کردم که جز به فرمان خدا عمل نکنم؛ ولی چه کنم که خیلی از مواقع شیطان بر من غلبه پیدا کرده است به‌هرحال از خواهران و برادران عزیز می‌خواهم همسایگان و فامیل‌ها و دوستان و سایر کسانی که مرا می‌شناسند و نمی‌شناسند و این وصیت‌نامه را می‌خوانند و یا می‌شوند بخواهم که مرا حلال کنند.
به خواهران عزیزم که تازه زندگی را آغاز کرده‌اند و همچنین دامادهای عزیز وصیت می‌کنم که در زندگی راه صداقت، گذشت و ایمان به خدای متعال را سرلوحه زندگی قرار دهند تا در دنیا و آخرت عاقبت‌به‌خیر شوند و زندگی خوشی را داشته باشند و به آن‌ها احترام بگذارند و به‌خوبی ان‌شاءالله درس بخوانند و هدفی جز خدمت به اسلام و قرآن را در نظر نداشته باشند و مخصوصاً از برادر عزیزم آقا مجتبی می‌خواهم که هر کجا که می‌بیند در آن پیشرفت دارد را در نظر بگیرد و دنبال کند و هرگز از لطف خدا ناامید و مأیوس نشود و توکل بر خدا کند ان‌شاءالله تو هم موفق هستی تا باری از دوش جامعه اسلامی برداری.
اما مادر عزیزتر از جانم! تو در زندگی پرنشیب و فرازت بسیار رنج‌کشیده‌ای و سختی‌های زیادی تحمل کردی و مانند فولاد آبدیده شدی و من می‌دانم که آن ایمانی را که در دل‌داری هنوز هم داری و تا آخر عمر نیز خواهی داشت و من هرگز نمی‌توانم دین شما را ادا کنم، نه‌تنها من، بلکه هیچ فرزندی.
شما در زندگی ما بزرگ‌ترین سهم را داشتی و داری. من از خدا می‌خواهم که خداوند شما را وارد بهشت نکند، من هرگز وارد بهشت نشوم و باهم در یک جا باشیم. فقط از شما تقاضا دارم مرا حلال کنی تا گوشه‌ای از حق شما را ادا کرده باشم و آن که ازخداخواسته بودی که وقتی مشکل شما حل شود خودت مرا به جبهه بفرستی و چون نیاز بود من رفتم؛ از خدا خواستم نذرت را ادا کند و می‌دانم که کرده است.
اما پدر عزیزم، شما نیز در زندگی مشکلات زیادی تحمل کردی و برای بزرگ کردن، سختی‌های زیادی کشیدی؛ خدا اجرتان بدهد. شما نیز به گردن ما خیلی‌خیلی حق دارید که ما از آن عاجزیم ولی ما، امانتی بیش نیستیم. نه من برای شما هستم و نه شما برای من.
همه برای‌خدا هستیم هرگاه صاحب‌مال خواست مالش را پس بگیرد بدون چون‌وچرا باید به او برگردانده شود. چون ما حقی بر آن نداریم؛ وظیفه شما نیز تربیت و بزرگ کردن ما بوده است که انجام دادید و در اجر ما شریک هستید. به خدا توکل کنید و سعی کنید همیشه به فرمان خدا عمل کنید و راضی به رضای خدا باشید و مرا حلال کنید.  راستی این را تذکر بدهم  که از خواهران عزیزم و سایر خواهران دینی که این را می‌شنوند، می‌خواهم که حجاب و نجابت اسلامی را رعایت کنند.
 از نظر مالی: اولاًَ در مورد ختم، تمام هم‌سنگری‌های من‌ومن تصمیم گرفتیم وصیت کنیم که مراسم ختم را هیچ‌گونه خرجی ندهید و تا می‌توانید به ساده‌ترین وجه آن را برگزار کنید که شما هم موظف به انجام آن هستید.
ثانیاً مقداری پول به‌حساب بانک سپه شعبه سپاه پاسداران  مبلغ ۱۵۰۰ ریال  و یک‌دست لباس ورزشی و مقداری کتاب و سایر لوازم شخصی خود را تماماً به اختیار برادرم مجتبی می‌سپارم تا او هر کاری خواست بکند.
 مقدار حقوقم نیز در  اختیار مامان است تا خرج جهیزیه و غیره کند. از دوستان عزیزم تقاضا می‌کنم که جبهه‌ها را خالی نگذارید و کاملاً گوش‌به‌فرمان امام عمل کنید. شما نیز امام را تنها نگذارید. زینب وار صبر کنید و اگر دلتان سوخت برای علی‌اکبر امام حسین (ع) گریه کنید نه برای من. دیگر عرضی ندارم جز آرزوی موفقیت برای شما و طول عمر امام.




انتهای پیام/160


http://qomefarda.ir/44520
اخبار مرتبط

نظرات شما