انحطاط فرهنگی؛ ارمغان چالشهای اینستاگرامی
این چالشها در پس پرده و دور از انظار همگان با سرعتی غیرقابل تصور در حال تخریب اساس و اصالت فرهنگ چند هزار ساله کشورمان است.
فرهنگی که با ظهور اسلام در تمام حوزهها؛ خاصه حوزه "اخلاق" به یکی از پیشروترین تمدنهای چند صده گذشته (و اگر اغراق نباشد نخستین تمدن اخلاقگرا و انسانگرای جهان) استحاله یافت.
چالش سطل یخ
شاید بتوان نقطۀ آغاز و نطفۀ شکلگیری این دست از چالشهایِ ضداخلاقی و ضد فرهنگی را در "چالشِ سطل یخ" یا "کارزارِ آب یخ" (Ice Bucket Challenge) دانست که چند سال پیش دامنههای این چالش از نیوزیلند به سایر کشورهای جهان، از جمله کشور ما هم رسید.
چالش سطل یخ، در ریختن یک سطل آبِ یخ، روی سر یک نفر خلاصه میشد که از قبل توسط یکی از آشنایان، دوستان و یا خویشاوندان خود برای این کار نامزد شده بود. هر فرد که در مقابل دوربین یک سطل یخ را روی سر خود خالی و تصویر آن را در فضای مجازی منتشر میکرد، با نامزد کردن چند نفر از دوستان و اطرافیانش آنها را موظف میکرد که ظرف ۲۴ ساعت آینده، سطلِ یخی را رویِ سر خود خالی کنند و به همین صورت با نامزد کردن افراد جدید، دامنه این فعالیت گستردهتر میشد.
اجرای این سلسله چالش به مرور به کشورهای مختلف رسید.
نکته حائز اهمیت در کارزار و یا چالش سطل یخ این است که هدف آن کسب درآمد از راه خلاقهای بود که به مصارف عام المنفعه برسد.
این هدف اینگونه محقق میشد که نامزدهایی که به هر دلیل ناتوان از اجرای این چالش بودند یا برای انجام آن عذری موجه مانند سرماخوردگی و یا حساسیت داشتند، موظف بودند که۱۰۰ دلار به مؤسسه خیریهای کمک کنند تا در نهایت مجموع این کمکها مصروف اقدامات خدا پسندانه و انسان دوستانه ای شود و این همان هدفی بود که در نهایت به کسب درآمدی قابل توجه ختم میشد.
طبق قوانین نانوشته این چالش، کمکهای ۱۰۰ دلاری نامزدهایی که از اجرای این چالش معذور بودند و یا به تعمد از انجام آن سر باز میزدند در رابطه با کمک به جامعه سرطان در نیوزلند و مؤسسه خیریه کمک به بیماران اسکلروز جانبی آمیوتروفیک (ای. ال. اس) در آمریکا هزینه میشد.
با این اوصاف نقطه افتراق چالش سطل یخ و چالشهای ضد اخلاقی مورد بحث این نوشتار در این نکته برجسته میشود که چالش سطل یخ با اهدافی مثبت برای دستگیری از همنوعانی به راه افتاد که درگیر هزینههای سنگین درمان سرطان و "ای. ال. اس" (یک نوع بیماری که اعصاب ماهیچهها را از بین میبرد) بودند؛ اما چالش سیگار و یا چالش پوشش و... در کشورمان نه تنها هدفی انسان دوستانه و خدا پسندانه در پی ندارد، بلکه همگی به نوعی هنجار شکن و ضد فرهنگی هستند و گاهاً با برهنه نمایی اندام زنان و دختران سوژه این چالشها هر بینندهای را خواسته و ناخواسته به ورطه گناه میاندازند.
هر گردی گردو نیست
به نظر میرسد مبدعان اینگونه چالشها با علم به مخرب بودن چنین فعالیتهایی اقدام به انتشار ویدئوهای خود در اینستاگرام و سایر شبکههای اجتماعی کرده و میکنند.
متاسفانه اجرا کنندگان چالشهای منظور نظر هم بدون هیچ تفکر و تاملی کورکورانه اقدام به اجرای آن و تصویر برداری و انتشار آن در فضای مجازی میکنند؛ در حالیکه محل اجرای این چالشها حریم خصوصی و مأمن ناموسی افرادی است که گویا نقش آفرینان این وادی هیچ تعصبی به آن ندارند.
در این چالشها دختران و پسرانی که عموما نوجوان هستند، مقابل اولیاء خود اقدام به کاری غیرمتعارف و یا مطرح کردن سوالاتی هنجارشکن میکنند که عموما در حریم جنسی و جنسیتی طبقهبندی میشوند؛ یا بعضا مواردی که عفت افراد را خدشهدار میکند و شرم و حیایی که از هماره تاریخ گوهر نایاب جوانان ایرانی بوده را مقابل دوربینهای کاشته شده ضبط و پخش کرده و در واقع عفت و عصمت خود را به مسلخ میبرند!
در واقع چنین افرادی خواسته و ناخواسته و دانسته و نادانسته آب به آسیاب کسانی میریزند که برای نابود کردن بنیان خانواده ایرانی برنامه ریزی کرده و بیشتر از پیش موجبات ضعف فرهنگی جامعه خود را رقم میزنند.
در ادامه به نمونههایی از این چالشهای مساله دار اشاره میکنیم:
چالش سیگار
در چالش سیگار عموما نوجوانانی مشتمل بر دختران و پسران در پیش روی خانواده؛ به ویژه پدران و مادران خود اقدام به روشن کردن سیگار میکنند و پس از آنکه با واکنشهای جدی اولیاء مواجه میشوند با خنده و شوخی دوربینی که در گوشهای کاشته اند را نشان داده و میگویند: چالشه، چالش...
چالش لباس
در چالشی دیگر دختران جوان، زنان و حتی مردان در حال بیرون رفتن از خانه با خویشاوندان خود خداحافظی میکنند و در پاسخ به سوالی که در رابطه با نوع پوشش و بد لباسی و بی لباسی مطرح میشود، جوابی غیر معقول میدهند.
مثلا مردی که در اواخرشب با زیر پوش قصد بیرون بردن زبالههای خانه را دارد و وقتی که با تعجب همسرش روبرو میشود میگوید: شب است و کسی نمیبیند و یا دختر جوانی که سر ظهر با لباسی نا مناسب یعنی لباسی که حتی پوشیدن آن در منزل و مقابل محارم خود هم مناسب نیست، قصد بیرون رفتن و خرید از سوپری محل را دارد که با واکنش مادرش روبرو میشود. همه اینها در پایان کشمکشی کوتاه که با اعضای خانواده خود از جمله پدر و مادر و یا همسر خود دارند، عاقبت میخندند، دوربین را نشان میدهند و میگویند: چالش است، چالش...
چالشی متاثر کننده!
در یک چالش دیگر افرادی که عموما دختران و پسران جوان هستند در مقابل دوربینِ روشنِ کاشته شده، در حالت غافلگیری پوشش و لباس یکی از اعضای خانواده خود را مورد تعرض قرار میدهند.
نکته دردناک ماجرا این است که به توصیه ایجاد کنندگان چالس اگر شوخی کننده دختر است، پدر و اگر پسر است، مادر وی برای این چالش انتخاب خواهد شد.
در ویدئویی دختر جوانی پدربزرگ خود را سوژه این عمل ناشایست قرار میدهد. پیرمرد که با کمک عصا راه میرود، در مقابل خندههای بی شرمانه دختر بشدت عصبی میشود و گلایه آمیز جملات مبهمی میگوید. پیرمرد بیچاره با شنیدن جمله «چالشه... چالش...» حیرتش افزونتر میشود و درمانده و متعجب به ادای جملات نامفهوم خود بسنده میکند.
چالش های شرم آور
در یکی از بدترین و شرم آمورترین چالشها دختران و پسران جوان پیش از خروج علت بیرون رفتن از خانه را مجالس و معاشرت با دوستان خود عنوان میکنند و در آخرین لحظه یک محصول جنسی را از نزدیکان خود (بیشتر پدر و مادر) طلب میکنند.
داستان در ذهن پدران و مادران و طرف مقابل طوری جلوه میکند که بیرون رفتن فرزندان شان انفعالی جنسی را در پی دارد.
به همین دلیل عموم والدین با نگرانی و واکنشی عصبی با فرزند خود مقابله و حتی برخی اقدام به ضرب و شتم آنان میکنند.
به تبع نقطه عطف این چالش هم خندههای وقیحانه و نشان دادن دوربین و گفتن جملهای کوتاه است با این مضمون: چالشه، چالشه.
نفوذ چالشهای مخرب در مدارس
به استناد تمثیل "هرچه بگندد نمکش میزنند... " گویا مدارس که سنگرهای اصلی تعلیم و تربیت در جامعه ما محسوب میشوند نیز از این چالشهای قبیح عقب نمانده اند. چرا که دبیرستانی در شرق تهران بخشی از فیلم ابد و یک روز را سوزه این چالش کرده است. مشخصاً آن بخش از فیلم که محسن (نوید محمدزاده) خطاب به خواهرش سمیه (پریناز ایزد یار) میگوید: «سمیه نرو …تو بری این آبجیات به مامان آب و غذا نمیدن که دستشوییش نگیره.»
با این وجود تقلید از رفتار یک معتاد برای دانش آموزانی که در بحرانیترین مقطع سنی خود هستند، چه هنری را در خود نهفته دارد؟ آنهم در شرایطی که کارشناسان و صاحب نظران علم روانشناسی نوجوانان مقطع سنی دبیرستان را حتی از دیدن این فیلم برحذر داشتهاند.
با تمام آنچه گفته شد جای تاسف دارد که نظام آموزشی ما در این شرایط که درهای جهنمی فضای مجازی به واسطه شیوع کرونا به روی دانش آموزان گشوده شده است، بجای آنکه در صدد خنثی کردن تاثیرات مخرب دادههای فضای مجازی برآیند و با تشکیل اتاق فکرها و اتخاذ رویه و رویکردی حساب شده نقشه دشمنان را نقش بر آب کنند و در نهایت دانش آموزان این آب و خاک را در مقابل توطئههای دشمنان رویین تن کنند. اما درد و دریغ از اینهمه اهمال و ندانم کاری که حتی نظام آموزشی ما هم آب به آسیاب دشمنان ما میریزد!
چالشهایی که از تلاش دشمنان ما حکایت دارد
مجید ابهری جامعه شناس و آسیب شناس با بیان اینکه دشمنان ما برنامههای مدونی برای تخریب بنیان خانواده ایرانی- اسلامی دارند، گفت: آنها خیلی دقیق و موشکافانه برانههای مخرب خود را در پوستهای نرم و لطیف به خورد جوانان ما میدهند تا جوانان به نیت شوم آنها پی نبرند.
وی در ادامه اضافه کرد: دشمنان کشور ما گذشته از آنکه با فیلمهایی حساب شده در بین خانوادهها اختلاف انداختند و خیلی از زن و مردها را بدون آنکه خودشان بدانند را به جان هم انداختند و زندگی آنها را با طلاق نابود کردند و یا گاهی افراد را به واسطه خام فکری به انحطاط کشاندند و به این وسیله سعی کردند فساد و فحشا را در جامعه رواج دهند.
ابهری در بخش دیگری از اظهاراتش خاطر نشان کرد: دشمنان قسم خورده ما مدتی بازیهای کامپیوتری و موبایلی را وسیلهای کردند برای دور کردن دانش آموزان از درس و مدرسه و در پارهای موارد موفق هم شدند.
وی با متذکر شدن این نکته که امریکا و اروپا سالهاست که سعی دارند با تحقیر کردن فرهنگ ایرانی نقش خود را در جهان پر رنگ کنند، عنوان کرد: چالشهایی که این روزها در فضای مجازی دست به دست میشود تازهترین ترفند و نقشه دشمنان ماست تا بیش از پیش فرهنگ غنی کشورمان را پوچ جلوه دهند. چرا که ایرانی جماعت همواره تعصبات خاصی در مورد خانواده و ناموس خود داشته است. مثلا اگر دقت کنید ایرانیها در مورد حریم زندگی خود حساس هستند و با پردههای ضخیم حریم خود را از دید اغیار مصون میدارند.
وی اضافه کرد: یا مثلا لباسهای محلی قومیتهای ایرانی مصداق این بحث است. چرا که لباسها با چین وشکنهایی که زیبایی خاصی دارد تا زنان و مردان را پوشیده و مستور میکند. همچنین چادر مشخصا برای پوشیده شدن از نگاه نامحرم است. گرچه قبل از اسلام نیز لباسهای ایران همواره پوشیده و پر از نجابت و صلابت بوده است.
ابهری در تکمیل این بحث با بیان اینکه ویدئوهای چالشهای جنسی باعث سرشکستگی نسل ایرانی میشود، گفت: با این وجود جای تاسف است که برخی از زنان و مردان و دختران و پسران در کارهایی ناشایست که به اسم چالش مصطلح شده اقدام به برهنه نمایی در مقابل دوربین میکنند و تصویر شاهکارشان را در فضای مجازی منتشر میکنند؛ اقدامی که به هیچ وجه با سبغه فرهنگی ما همخوان و عجین نمیشود و هیچ توجیهی بر این عمل متصور نیست.
حرف آخر
میتوان با مشاهده برخی از ویدئوهایی که از چالشهای موردبحث منتشر شده به این نتیجه رسید که برخی از افراد به ویژه زنان و دختران برای عرضه کردن تن و اندام خود اقدام به شرکت در چالشهای ضد اخلاقی شده اند؛ چرا که حال و احوال ویدئوها نشان از ساختگی بودن و علم دو طرف یعنی شوخی کننده و آنکه سوژه شوخی شده، دارد.
در خاتمه باید عنوان کرد که مطالبه عمومی از پلیس فتا این است که با ایجاد کنندگان و کانونهای اصلی نشر دهنده چنین ویدئوهایی که دست به دست شدن آنها خدشهدار شدن حیثیت عمومی کشور و خطر عادیانگاری بیحجابی و بیعصمتی دیگران، به ویژه دختران جوان و نوجوان را در پی دارد، برخوردی متقن و قاطع صورت بگیرد و گزارشی از برخوردها در رسانه هایی، چون تلویزیون منعکس شود که بیگمان در بازدارندگی بیحجابی میتواند مثمر ثمر واقع شود.
باید دید آیا عظمی برای برنامه ریزی در راستای بهبود وضعیت فضای مجازی کشور در میان دستگاههای مسئول ایجاد خواهد شد یا در سالهای آینده باید شاهد مسائلی بس فاجعه آمیزتر از چالشهای امروز باشیم.
انتهای پیام/
نظرات شما