این نشست با شعار «تقویت مشارکت با کیفیت بالای بریکس، آغاز دوره جدیدی برای توسعه جهانی» برگزار شد.
به باور کارشناسان، برگزاری اجلاس سران بریکس در شرایطی که جهان به سبب تبعات ناشی از شیوع ویروس کرونا، جنگ اوگراین و خشکسالی های گسترده با مشکلات اقتصادی فراوانی در حال دست و پنجه نرم کردن است، از اهمیت فراوانی برخوردار است.
چرا بریکس مهم است؟
بریکس که نام گروهی به رهبری قدرتهای اقتصادی نوظهور است، از به هم پیوستن حروف اول نام انگلیسی کشورهای عضو برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی تشکیل شده است.
به باور کارشناسان سیاسی، درشرایطی که جهان با مسائلی مانند همهگیری کووید-۱۹ و درگیریهای منطقهای روبروست، توسعه همکاری میان اعضای بریکس میتواند زمینه را برای رشد اقتصادی در جهان بیش از پیش هموار کند.
بریکس که یک ائتلاف فراقارهای به شمار می آید این پتانسیل را دارد که ساختاربندی جدیدی را برای اقتصاد و سیاست جهانی ایجاد کند.
به باور کارشناسان این ائتلاف قدرتمند جهانی بدون مشارکت اروپا و امریکا تشکیل شده است و این ظرفیت را دارد تا صدایی قوی در مجامع و مباحث مهم اقتصادی و سیاسی بین المللی باشد و سیطره نظم مسلط فعلی را به چالش بکشد.
در حال حاضر دو کشور عضو بریکس، عضویت دائم شورای امنیت را دارند و سه کشور دیگر داعیه عضویت دائم در شورای امنیت و اصلاح ساختارهای سیاسی و مالی جهانی را دارند.
به استناد گزارشهای خبری، آمریکا یکی از مخالفان اجلاس بریکس به شمار میآید و همواره کوشیده است با همراهی متحدان غربی خود روند جهانی شدن سایر کشورهای درحال توسعه را به چالش بکشاند.
اگرچه بیش از ۱۶ سال از تاسیس این بلوک اقتصادی می گذرد، تاکنون نشانه هایی از افزایش همکاری این ائتلاف و کشورهایی غربی دیده نمی شود و پنج قدرت بازار نوظهور بریکس به عنوان ائتلافی غیرغربی کوشیده اند روابط خود را توسعه دهند.
در بیان چرایی اهمیت گروه بریکس که پتانسیل بالایی برای تاثیرگذاری بر اقتصاد جهانی دارد، می توان به رشد پرشتاب اقتصادی و نفوذ آن در امور جهانی اشاره کرد که به واسطه دارا بودن نیمی از جمعیت جهان و بین ۲۵ تا ۲۸ درصد از ظرفیت اقتصاد جهانی و همچنین منابع انسانی و طبیعی غنی حاصل آمده است.
همچنین یکی از مهمترین رویکرهای اعضای بریکس این است که آنها حامی کشورهای در حال توسعه و کشورهای جنوب و برقرارکننده تعادل و عدالت اقتصادی در مقابله با نظام پولی و بانکی غربی است.
بدین ترتیب یکی از دستور کارهای گروه بریکس را میتوان تقابل با نظام اقتصادی غربی دانست که کل مناسبات جهانی را دربر گرفته است. همچنین محورهای مهم مورد توجه بریکس بطور کلی شامل افزایش مبادلات تجاری بین کشورهای عضو و در نتیجه تقلیل وابستگی اقتصادی به اروپا و آمریکا، تشکیل بانک توسعه و ذخیره ارزی در برابر نهادهای غربی هم چون بانک جهانی و صندوق بین المللی پول، ایجاد روابط جنوب–جنوب، استفاده از پتانسیل کشورهای در حال توسعه برای تغییر مناسبات اقتصاد جهانی و عادلانه تر کردن آن، ایفای نقش مؤثر در کمک کردن به کشورهای در حال ورشکستگی و نیز تاثیرگذاری مثبت بر بحران های سیاسی یا اقتصادی مهم جهانی می شود.
به باور کارشناسان، اقتصاد جهانی در حال تغییر پارادایم از پارامترهای تحت سلطه غرب به سمت چند قطبی شده است. اقتصاد های نوظهور اقتصادی در قاره های مختلف نیز به طور خاص در این مسیر حرکت می کنند که گروه بریکس یکی از مصادیق آن به شمار می آید.
همچنین یکی از مهمترین ویژگیهای بریکس، جغرافیای انرژی آن به شمار میآید. این مساله به این معناست که اعضای بریکس به عنوان یکی از قطبهای مطرح در جهان چند قطبی خواستار نقش آفرینی، کسب استقلال رای و استقلال عمل بیشتر در جهت تامین امنیت خود در سه محور امنیت اقتصادی با هدف به چالش کشاندن اقتصادی حوزه های دلار و یورو، امنیت غذایی و امنیت انرژی با هدف کاهش نقش کنونی غرب درقلمرو انرژی و جدا کردن موضوع انرژی کشورهای بریکس از قلمرو تاثیرپذیری از غرب با تاکید بر ضرورت تعامل و توسعه همکاری ها در این صنعت هستند.
دیپلماسی پویای ایران و بریکس
رئیس جمهوری اسلامی ایران در نشست ویدئوکنفرانسی سران کشورهای گروه بریکس که به میزبانی چین برگزار شد، گفت: روندهای متعارض جهانی، یکجانبهگرایی، ترجیحات ملیگرایانه و چالشهایی مانند تحریم و اقداماتِ قهرآمیزِ اقتصادی، اهمیت ایجاد و تقویت نهادهای نوین را در کنار سازمان ملل متحد ضروری میکند تا ضمن احترام به حاکمیت و منافع ملی کشورها، گام مهمی برای تحقق «جامعه بشری با آینده مشترک» برداشته شود.
رئیسی تصریح کرد: «جمهوری اسلامی ایران، به عنوان کشوری با تاریخی پربار از حضور فعال در نهادها و ابتکارات بینالمللی، برخوردار از ظرفیتهای گسترده اقتصادی، انسانی و طبیعی و نیز با الهام از الگوهای بومی، توانسته است، به مدد فرهنگ استقلالخواهی و حقطلبی، در مسیر توسعه ملی خود گامهای ماندگاری بردارد. ما آمادگی داریم همه توانمندیها و ظرفیتهای خود را، از جمله ذخایر کمنظیر انرژی جهان، شبکههای حمل و نقل و ترانزیت کوتاه و ارزان، ثروتِ استثناییِ نیروی انسانیِ آموزشدیده و نیز دستاوردهای علمیِ چشمگیر، برای نیل به اهداف بریکس به اشتراک گذاریم. این موقعیت کمنظیر جغرافیای سیاسی و اقتصادی، میتواند ایران را به شریکی پایدار و قابل اتکاء جهت اتصال بریکس به گلوگاههای انرژی و بازارهای بزرگ جهانی مبدل نماید.»
حسین امیرعبداللیهان در توصیف اهمیت بریکس در توئیتی نوشت: بریکس با ظرفیتهای بزرگ و نگاه مبتکرانه، نوید بخش حرکت موثر در مسیر توسعه و صلح جهانی است. جناب دکتر رئیسی با اجابت دعوت ریاست چین برای حضور در اجلاس بریکس_پلاس، دیدگاهها و ظرفیتهای ایران را تبیین می کنند. در قالب دیپلماسی پویا، از هر فرصتی برای پیشبرد اهداف ملی استفاده می کنیم.
چانگ هوآ سفیر جمهوری خلق چین در تهران در توئیتی نوشت: چین از مشارکت جمهوری اسلامی ایران در ”گفتگوی سطح بالا برای توسعه جهانی“ (نشست بریکس پلاس) جهت بحث در مورد برنامه های توسعه جهانی و استراتژی های مشترک برای همکاریهای عمل گرایی با کشورهای مهم بازارهای نوظهور و در حال توسعه استقبال می نماید.
در تاریخ ۲۸ خرداد سال جاری نیز، «الکسی اورچوک» معاون نخست وزیر روسیه در دیدار با «علیرضا پیمان پاک» رییس سازمان توسعه تجارت ایران از عزم مسکو برای پیگیری عضویت تهران در بریکس خبر داد.
به باور کارشناسان اقتصادی، جمهوری اسلامی ایران که در مرکز خاور نزدیک و میانه واقع شده است، برای بریکس جایگاه کلیدی در این منطقه را تضمین خواهد کرد، بنابر این در صورت عضویت تهران در بریکس مواضع سیاسی این کشور در نظام مناسبات بین المللی به طور چشمگیری تقویت خواهد کرد زیرا این باشگاه در اتخاذ تصمیمات راهبردی نقش فزاینده ای ایفا می کند.
هر یک از اعضای «بریکس» در یکی از حوزههای سیاسی و اقتصادی در منطقه خود بازیگری عمده به شمار میآید، بنابراین، میتوان گفت گروه مزبور با پوشش دادن مناطقی مانند اوراسیا، آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین از ابعادی جهانی برخوردار است. ترکیب گروه نیز جالب توجه است چرا که همانگونه که اشاره شد دو عضو یعنی روسیه و چین از اعضای دائمی شورای امنیت سازمان ملل میباشند و از حق وتو برخوردارند. سه کشور عضو این گروه یعنی روسیه، چین و هند دارای سلاح هستهای هستند. دو کشور دیگر، برزیل و آفریقای جنوبی، کشورهایی برخوردار از توانمندی هستهای میباشند که عضو پیمان عدم اشاعه سلاحهای هستهای (NPT) نیز هستند.
به باور کارشناسان، ایران به عنوان یک قدرت با نفوذ در منطقهای ناپایدار و بیثبات که در آن ایران، طرفداران سیاست «نگاه به شرق» است، منافع مشترک فراوانی با بریکس نصیب خود خواهد کرد.
از دیگر سو، اعضای بریکس طی چندین دهه از نیروی کار ارزان، بهره وری بالا، سرمایه گذاری های زیاد در زیرساخت، آموزش و انگیره بالا برای رسیدن به رقبایی ثروتمند بهره مند شده اند. این کشورها با توجه به موئله هایی مانند جمعیت و بازارهای غنی داخلی موفق شده اند بسترهای گسترش تجارت جنوب-جنوب را خلق کنند که از نظر اقتصادی برای کشورهای در حال توسعه جذاب بنظر می رسیدند. بنظر میرسد یکی از مهمترین هدف های بریکس یافتن راه حلهایی برای انجام تغییرات در نظام بین الملل است.
بنابر این رویکرد اولیه بریکس برای کشورهایی مانند جمهوری اسلامی ایران که خواستار برقرار نظام عادلانه تری بر سیاست جهانی است، از جذابیت فراوانی برخوردار است.
به عبارت دیگر، کشورهایی که مخالف سلطه و استیلای غرب بر امور اقتصادی و سیاسی جهان هستند به گروه بریکس به عنوان یک قدرت سیاسی و اقتصادی جایگزین نگاه می کنند.
از دیگر سو، با افزایش تحریمهای یکجانبه آمریکا و اروپا علیه ایران، تهران به گروه بریکس به ویژه چین، روسیه و هند به عنوان جایگزین تجارت با غرب می نگرد و به نوعی سیاست نگاه به شرق جمهوری اسلامی ایران در این چهارچوب معنا می یابد.
موقعیت جغرافیایی منحصر بفرد ایران و قابلیت ها و ظرفیت های بی نظیر آن در حوزه انرژی، تزانزیت و فعالیت های تجاری و اقتصادی به گونه ای است که اعضای بریکس نگاهی ویژه به ایران دارند و این کشور از جذابیت بالایی برای کشورهای قدرت و قدرتهای نوظهور این گروه برخوردار است.
ایران به عنوان مسیر طلایی اتصال ترانزیتی شرق به غرب، سخت مورد توجه چین به عنوان یکی از بزرگترین صادر کنندگان کالا به اقصی نقاط جهان از جمله خاورمیانه و اروپاست تا از طریق ایران، یکی از امن ترین ، ارزان ترین و کوتاه ترین مسیرهای صادرات خود را ایجاد کند و همین طور، مواد خام مورد نیاز خود را از ایران و دیگر کشورهای حوزه خاورمیانه از طریق مسیر ایران تامین کند.
در روزهای اخیر، قطار کانتیتربر قزاقستان-ترکمنستان-ایران - ترکیه وارد ایران شد و مسیر خود به سمت ترکیه و غرب را ادامه داد. همچنین روز چهارشنبه گذشته ( اول تیرماه) رسانه های چین روز گذشته خبر از حرکت نخستین قطار باری بین المللی به سمت ایران خبر دادند؛ یک شریان بین المللی جدید که پس از عبور از دریای خزر، وارد ایران و سپس دیگر کشورهای حوزه خاورمیانه و غرب می شود.
قطار باری بین المللی Trans-Caspian روز سه شنبه(۳۱ خرداد)از منطقه نینگشیا چین رهسپار ایران شد و از طریق خاک قزاقستان و سپس عبور این محموله تجاری از دریای خزر، بعد از طی کردن مسافتی حدود ۸۵۰۰ کیلومتر، تا حدود ۲۰ روز دیگر وارد بندر انزلی می شود.
یکی از مزایای حمل کالا از طریق این مسیر که شامل خط آهن، دریا و جاده می شود، ارزان تر بودن هزینه حمل و کوتاه تر بودن زمان آن نسبت به مسیر دریایی است که زمان را به نصف (۲۰ روز کمتر از حمل دریایی)کاهش می دهد.
همچنین از طریق حمل کالا از این مسیر ریلی –دریایی – جاده ای، رقمی حدود ۹۰۰ دلار به ازای هر کانتینر، در هزینه حمل ونقل صرفه جویی می شود.
بنابر اعلام شبکه تلویزیونی «آر بی سی» روسیه، «ویاچسلاو پتوشنکو»، رئیس هیئت مدیره شرکت دولتی می گوید مسیر پیش بینی شده چین به اروپا که قرار بود از خاک قزاقستان و بلاروس عبور کند به سمت ایران هدایت می شود. وی افزود قرار است با سرمایه ای به ارزش ۶۰۰ میلیارد روبل از چین به سمت ایران تغییر مسیر دهد.
پتوشنکو تصریح کرد: بزرگراه مریدین که به عنوان مسیری از اروپا به چین برنامه ریزی شده بود از چین به کشورهای حاشیه دریای خزر از جمله ایران می گذرد. این مسیر قرار بود چین - از طریق قزاقستان و بلاروس - را با اروپا وصل کند.
اهمیت ژئوپلتیکی ایران
ایران به دلیل قرار گرفتن در جغرافیای استراتژیک و با فراهم آوردن زیرساخت های لازم در دسترسی ریلی، جادهای و دریایی سواحل خلیج فارس، دریای عمان، دریای مکران، سواحل دریای خزر در سال های اخیر مورد توجه اقتصاد جهان قرار گرفته است که در حال حاضر با تکمیل مسیرهای ریلی، جادهای و دریایی شرایط را برای عبور و ترانزیت کالا فراهم می کند.
ایران از نظر استراتژیک به عنوان یک کشور ترانزیتی در انواع کریدورهای حمل و نقل ریلی بینالمللی حضور دارد. برای نمونه، ایران یکی از کشورهای ترانزیت اصلی در مسیری است که از آن به «مسیرهای جنوبی» در جاده ابریشم جدید یاد میشود و همراه با ترکیه، زمینه ترانزیت به کشورهای اروپای جنوب شرقی مانند بلغارستان، یونان یا رومانی را فراهم میکند. از سوی دیگر، حمل و نقل بار از طریق ایران در مسیر چین، هند، پاکستان و افغانستان انجام میشود و کریدور حمل و نقل شمال ـ جنوب، روسیه را از طریق ایران به هند متصل میکند.
در حال حاضر دو مسیر ممکن برای تردد بین چین و ایران وجود دارد. مسیری که از قزاقستان، ازبکستان و ترکمنستان میگذرد و مسیری مشابه که ازبکستان را دور میزند. مسیر اول بخشی از کریدور آلماتی ـ بندرعباس است که از طریق نقطه مرزی سرخس وارد ایران میشود. این کریدور در سال ۲۰۱۱ افتتاح و پتانسیل حمل سالانه ۲ میلیون تن بار را دارد. این مسیر بخشی از کریدور شمال به جنوب است که از روسیه شروع و تا خلیج فارس ادامه دارد. با این حال، این خط از شرق دریای خزر منحرف میشود تا از قزاقستان و ترکمنستان عبور کند. این خط راه آهن در پایان سال ۲۰۱۴ راه اندازی و پیش بینی میشد سالانه حدود ۱۵ میلیون تن بار تا سال ۲۰۲۲ حمل و نقل شود. مسیر دیگری بین چین و ایران از قرقیزستان، تاجیکستان و ترکمنستان میگذرد و بخشی از کریدور استانبول-آلماتی است که در سال ۲۰۰۲ ایجاد شد.
در همین حال، شاخه جنوب غربی کریدور حمل و نقل شمال-جنوب به عنوان یک مسیر جایگزین، اروپا را به ایران متصل میکند.
از دیگر سو؛ به باور کارشناسان، پس از وقوع حادثه اخیر در کانال سوئز، بر اهمیت کریدور شمال و جنوب افزوده شده است و کشورهای منطقه و حتی کشورهای پیشرفته نیز به این مسیر به عنوان کریدور اصلی حمل و نقل جایگزین می نگرند.
به عبارت دیگر به دنبال حادثه به گل نشستن کشتی کانتینربر بزرگ اور گیون در کانال سوئز در تاریخ ۲۳ مارس ماه گذشته میلادی، اهمیت گشودن مسیرهای حمل و نقل بین المللی دیگر در سطح جهانی و متنوع سازی مسیرها را نشان داد، چرا که کوتاه بودن مسیر کریدور شمال به جنوب سبب می شود در زمان حمل و نقل و نیز هزینه سوخت صرفه جویی شود و همچنین تاثیرات زیست محیطی کمتری را به دنبال خواهد داشت.
همچنین موقعیت استراتژیک این کریدور سبب شده است روز به روز به کارایی بر اقتصادی این مسیر افزوده شود.
این کانال که دریاهای سرخ و مدیترانه را به یکدیگر متصل می کند، به دلیل موقعیت جغرافیایی منحصر به فرد، دروازه اصلی حرکت تجارت جهانی و مسیر اصلی حمل و نقل در پیوند آسیا و اروپا به شمار می آید.
به باور کارشناسان، عدم ثبات و امنیت در منطقه خاورمیانه و ناامن شدن مسیرهای دریایی پتانسیل جایگزینی کریدور شمال- جنوب را به جای کانال سوئز افزایش داده است.
کریدور شمال-جنوب از مسیرهای مهم ترانزیتی در آسیای میانه است و ارتباط ترانزیتی کشورهای شمال اروپا و روسیه را از ایران و دریای خزر به کشورهای حوزه اقیانوس هند، خلیج فارس و جنوب آسیا برقرار میسازد و چابهار، بندری است که در این جایگاه ارتباطی نقش مهمی را ایفا میکند.
به عبارت دیگر منطقه آزاد چابهار تنها بندر اقیانوسی ایران است که به عنوان یک منطقه مهم برای صادرات هند به افغانستان و آسیای مرکزی شناخته میشود. این بندر همچنین سبب دستیابی به بازارهای خاورمیانه و آسیای مرکزی می شود.
این بندر در مسیر چندین شاهراه بینالمللی قرار دارد و لقب دروازه بزرگ یا چهارراه تجارت و اقتصاد را به خود اختصاص داده است. این بندر مستعد اتصال مراکز تجاری در جنوب آسیا(هند)، خلیج فارس(دوبی) و آسیای میانه و افغانستان است و ۹۵۰ کیلومتر با مرز افغانستان و ۱۸۲۷ کیلومتر با سرخس در مرز ترکمنستان فاصله دارد.
سه کشور ایران هند و روسیه به خوبی به اهمیت استراتژیک کریدور شمال- جنوب واقف هستند زیرا این راهرو قاره ای سبب افزایش همگرایی در منطقه ای وسیع از هند تا اروپا می شود و می تواند زمینه تغییرات وسیع در ژئوپلیتیک اوراسیا شود.
همچنین ایران به عنوان پل ارتباطی بین شمال و جنوب با بهره مندی از موقعیت ژئوپلیتیکی منطقه آزاد چابهار می تواند به عنوان یک بازیگر اصلی در کنار هند و روسیه ظاهر شود و موجبات رونق اقتصادی خود را فراهم آورد.
تلاش برای سوق دادن جهان به سوی نظام چندقطبی و سهیم کردن کشورهای مختلف، خصوصا قدرتهای نوظهور مانند اعضای بریکس در تصمیم گیریهای بین المللی و ارائه یک نمونه همکاری اقتصادی مشترک در جهان، بخشی از اهداف کشورهای عضو بریکس به شمار می آید که شباهت بسیاری با اهداف جمهوری اسلامی ایران دارد. در واقع ایران و اعضای بریکس اهداف و روشهای مشترکی در عرصه بین المللی به ویژه در رویارویی با هژمون جهانی دارند که می تواند زمینه ساز همگرایی هر بیشتر ایران و گروه بریکس باشد. این همگرایی سبب شده است تا رهبران بریکس بصورت مستقل و یا در قالب بریکس از مواضع جمهوری اسلامی ایران حمایت کنند و حتی از مسئولان ایران نیز برای حضور در اجلاس این بلوک اقتصادی دعوت به عمل آمده است.
نظرات شما