چرا غرب برای تامین انرژی دست به دامان ایران و ونزوئلا شده است؟
نشریه «اکونومیست» در این باره به نقل از یک مقام فرانسوی که در حاشیه اجلاس «گروه هفت» (جی۷) صحبت میکرد، گزارش داد: «هدف پاریس از این رفع محدودیت، کاهش فشار روسیه به خاطر تکیه بر عرضه انرژی است». ضمن اینکه به گفته وی، شرایط برای مذاکره با روسیه مناسب نیست و «ولودیمیر زلنسکی» میخواهد قبل از شروع هرگونه مذاکره در موضع قدرت قرار گیرد.
لازم به ذکر است که بهای نفت در ماه مارس پس از اعمال تحریمهای گسترده آمریکا و اروپا علیه روسیه بر سر جنگ در اوکراین، به بالاترین حد از سال ۲۰۰۸ صعود کرد و به بیش از ۱۳۹ دلار در هر بشکه رسید. اگرچه قیمتها از آن زمان اندکی کاهش پیدا کرده، اما به دلیل عرضه محدود و نگرانی از ظرفیت مازاد تولید اندک «اوپک پلاس»، همچنان بیش از ۱۱۵ دلار در هر بشکه معامله میشود.
بر پایه نشست دو روزه «اوپک پلاس» که از روز پنجشنبه نهم تیرماه برگزار شد، کشورهای عضو تصمیم گرفتند به طور مشترک تولید نفت خود را در ماه اوت ۶۴۸ هزار بشکه در روز افزایش دهند که از نگاه کارشناسان، این میزان برای پر کردن خلا موجود در بازار انرژی کافی نیست. با درک چنین موضوعی، غربیها دست به دامان ایران و ونزوئلا شدهاند به این امید که با افزایش صادرات آنها، بهای نفت در بازارهای جهانی کاهش یابد.
عقب نشینی غرب از تحریم نفتی ایران و ونزوئلا
ایران و ونزوئلا به عنوان دو کشوری که از ذخایر غنی نفت برخوردارند، همواره تحت فشار ایالات متحده و متحدان اروپایی آن قرار داشتند. ایران قبل از تحریمهای آمریکا روزانه بیش از ۲.۵ میلیون بشکه صادرات نفت داشت، در حالی که بر پایه برخی آمارها، اکنون روزانه کمتر از یک میلیون بشکه صادرات نفت دارد.
تولید و صادرات نفت ونزوئلا نیز تحت تحریمهای آمریکا کاهش چشمگیری یافته و روزانه حدود ۶۵۰ هزار بشکه تولید نفت دارد در حالی که این رقم حدود یک دهه پیش، بالای ۲.۵ میلیون بشکه در روز بود.
«عطا بهرامی» تحلیلگر اقتصاد سیاسی در خصوص ناتوانی غرب در مواجهه با ونزوئلا و ایران، اظهار میکند: سیاستهای کلان کشورهای غربی در مواجهه با بخش جنوبی قاره آمریکا برهم خورده است. سیاست آنها این بود که جنبشهای چپ را در آمریکای جنوبی سرکوب کنند؛ اتفاقی که رخ نداد و اینک جناح چپ در آمریکای لاتین میتازد.
این کارشناس اقتصاد بینالملل میافزاید: سیاست غرب در مقابل ایران نیز تجزیه فشار حداکثری و امثال این موارد است. اکنون این کشورها که در بخش واقعی اقتصاد با مشکل برخورد کردند، مجبورند برای دفع خطر روسیه که نزدیک آن قرار داشته و جنگ را به راه انداخته است در سیاستهای دیگر خود تجدید نظر کنند بهعنوان مثال اجازه خرید نفت از مادورو را ارائه کنند. طبق این تصمیم میزان فروش نفت این کشور حدود ۲ الی ۳ میلیون بشکه در روز است. دستکم فرانسه پیشنهاد میدهد که فروش نفت ایران دوباره بر میزان قبل از تحریمها باز گردد. این سخنان هم در آستانه مذاکرات هستهای بسیار بیسابقه بوده و از اهمیت بالایی برخوردار است.
بهرامی خاطر نشان میکند: نماینده آمریکا به نشریه آمریکایی «اکسیوس» گفته بود که چرا ایران اصراری بر روند مذاکرات ندارد، در حالیکه ما اصرار داریم؛ چرا این چنین اتفاقی باید رخ بدهد؟ خوب جواب این است که ایران واقعاً اصراری ندارد، چون همان تعداد بشکه مدنظر خود را در روز فروخته و سود خود را میبرد. ایران بشکههای اضافهتری برای فروش ندارد. افزون بر آن هیچ کشوری جای ایران را پر نکرده، زیرا بازار هنوز اشباع نشده است که کشوری بخواهد جایگرین دیگری شود.
افزون بر اهمیت نفتی دو کشور، ایران و ونزوئلا، تهران- کارکاس اکنون شرکای راهبردی ارزشمندی برای یکدیگر به شمار میروند که امضای نقشه راه همکاری ۲۰ ساله با ونزوئلا در جریان سفر «نیکلاس مادورو» رئیسجمهوری ونزوئلا به ایران در خردادماه امسال نمود آن است؛ سفری که با امضای اسناد همکاری در حوزه انرژی، نیروگاههای حرارتی، صادرات خدمات فنی مهندسی و همچنین همکاری در حوزههای دفاعی و کشاورزی همراه بود.
تردیدی وجود ندارد که آمریکا در اجرای کارزار فشار حداکثری و تحریمهای نفتی شکست خورده است.
پایگاه تحلیلی «نشنال ریویو» در گزارشی به موضوع رسیدن سومین محموله نفتی ایران به ونزوئلا توجه نشان داد و تاکید کرد این گواه روشنی است که تحریمهای انرژی آمریکا علیه این دو کشور نه تنها کارساز نیست بلکه حتی دیگر مقامات تهران و کاراکاس از تحریمها هراسی ندارند.
به نوشته تارنمای مذکور، در این ماه اتفاقی مهم رخ داد که روند رو به تکامل روابط ضدآمریکایی تهران- کاراکاس را به تصویر کشید یعنی زمانی که یک نفتکش ایرانی در حال انتقال حدود یک میلیون بشکه نفت خام سبک برای فرآوری در پالایشگاههای ونزوئلا بود؛ معاملهای که تحت تحریمهای آمریکا قرار دارد و تمامی شرکتهای خارجی از انجام آن با شرکتهای نفتی ونزوئلا منع شدهاند.
با این حال، برخلاف اولین گزارش در مورد معاملات غیرقانونی در سال ۲۰۲۰، این بار محمولههای ایران به ونزوئلا از سوی مقامهای این دو کشور پنهان نشد.
این شواهد، نشانگر آن است که سیاست تحریمی ایالات متحده به درستی کار نمیکند و در صورت بازبینی نکردن آن، به احتمال زیاد به شکست خواهد انجامید و بدتر اینکه این ناکامی، پیامدهای سیاسی، اقتصادی و ژئوپلیتیکی ناخواستهای برای آمریکا به همراه خواهد داشت.
بازگشت غرب بر مدار عقلانیت
به گفته بهرامی، اتفاقی که بعد از وقوع جنگ اوکراین رخ داد غلبه بخش واقعی اقتصاد بر بخش مالی است. بعد از مدتها تاخت و تاز بخش مالی در دوره جهانیسازی اقتصاد، بخش مالی غلبه کرده و در حال پیروزی در اقتصاد است. بهعبارتی روسیه در طول ۲۰ سال گذشته کالاهای واقعی را در اختیار گرفت و در این برهه از زمان از آن استفاده کرد.
به این ترتیب دیگر نمیتوان به روسیه گفت دیگه به شما دلار نمیدهیم، زیرا آنها هم در قبال آن کالاهایی دارند که ارائه آنها را به جهان قطع کند مانند نفت، گاز، بنزین، پتروشیمی، ذرت و غلات. اینها کالاهای واقعی هستند و نمیتوان دلار یا اعداد بورس را به جای غذا خورد. این کالاها بخش واقعی است که اکنون تعیینکننده اصلی نتیجه عرصه نبرد است.
تحلیلگر اقتصاد سیاسی میافزاید: این نشان میدهد که دنیای ضدهژمونی بر مبنای کالاها در حال شکل گیری است؛ بنابراین کشورهایی که کالا دارند قدرت بیشتری نیاز خواهند داشت، به عنوان مثال ایران از رتبه اول نفت و گاز دنیا را برخوردار است؛ بنابراین اگر ایران روسیه و ونزوئلا با یکدیگر همراه شوند، در عمل میتوانند کنترل جهان را در دست بگیرند، زیرا هیچ کشوری نمیتواند جایگزین انرژی این سه کشور شود.
با چنین درکی، کشورهای غربی افزون بر نشان دادن چراغ سبز به ایران و ونزوئلا به روشهای دیپلماتیک دیگر نیز متوسل شدند. تکاپوی دیپلماتیک برای کاهش بهای نفت از سوی کاخ سفید نیز به چشم میخورد و روزنامه فرانسوی «فیگارو» در گزارشی اعلام کرد که «جو بایدن» رئیسجمهوری آمریکا قرار است در این ماه (ژوئیه) به عربستان سعودی سفر و در مورد امکان افزایش عرضه نفت گفتگو کند.
همچنین پایگاه تحلیلی «گرید» (grid) در گزارشی به مناسبات آمریکای بایدن با عربستان سعودی و سایه بحران اوکراین بر این روابط پرداخت و نوشت: یکی از شعارهای انتخاباتی «جو بایدن» قبل از پیروزی این بود که سعودیها بهای قتل خاشقچی را خواهند پرداخت، اما اینک بایدن از عربستان درخواست کمک میکند.
بایدن در مناظره اولیه حزب دموکرات که در سال ۲۰۱۹ انجام گرفت از واژه «پرایا» (منفور) در وصف «محمد بنسلمان» ولیعهد سعودی استفاده کرد. او متعهد شد به عنوان رئیسجمهوری آمریکا، دولت عربستانسعودی و ولیعهد این کشور را که متهم به صدور دستور قتل «جمال خاشقچی» ستون نویس واشنگتن پست مقیم آمریکا شده بود، وادار کند تا بهای قتل وی را بپردازند.
این پایگاه تحلیلی نتیجه گرفت: بعید است که سفر بایدن به عربستان سعودی همچون سفر معروف ترامپ در سال ۲۰۱۷ پر زرق و برق باشد و به طور حتم از رقص شمشیر و هدیههای گرانقیمت خبری نخواهد بود. به احتمال زیاد بایدن در این نشست اظهاراتی درباره قیمت نفت و تنش با ایران خواهد داشت.
از بازی نفتی مسکو- ریاض تا کارتهای ایران در مذاکرات
بهرامی تحلیلگر مسائل اقتصادی در بخشی از صحبتهای خود به بررسی سیاست نفتی عربستان در قبال چین و غرب پرداحته و اظهار میکند: اکنون عربستان سعودی نفت کمتری را به چین صادر میکند تا بتواند بازار اروپا را تامین کند. این امر نیز نشان میدهد که چین به درستی روی عربستان حساب نکردهاست چرا که آنان در نهایت چین را میفروشند.
سران ریاض تعهد کردهبودند که تمام نیاز نفتی چین را تامین میکنند تا از ایران نفتی نخرند. چینیها میدانستند که در بزنگاههای مهم عربستان پشت آن را خالی خواهد کرد. بنابراین، ایران نفت بیشتری را به چین فروخت. از آن طرف هند نفت خود را از روسیه تامین میکند و نفتی که از روسیه به سمت اروپا میرفت، اینک به سمت هند تغییر مسیر دادهاست.
این تحلیلگر مسائل اقتصادی به تاثیر تخفیفهای نفتی روسیه بر ارزش روبل هم اشاره کرده و میافزا: یدبازیگران نفتی در حال چرخش هستند و کسی جایگزین کشور دیگری نشده بلکه جاها تغییر کردهاست. اگر بحث جایگزینی کشورها بود باید تخفیفهای زیادی میدادیم در حالی که ایران در حد ۵ یا ۱۰ دلار تخفیف، نفت خود را عرضه میکند، اما روسیه تخفیفهای سنگینی را به کشورهای خریدار میدهد.
بهرامی میگوید: برخی گزارشها حاکی است روسیه روی کل نفت و گاز خود در مجموع حدود ۲۰۰ میلیارد دلار تخفیف داده است؛ این یعنی حدود ۳۰ دلار تخفیف در هر بشکه. البته این بازی را به هم ریخته است. ارائه این تخفیفات باعث شده درآمدهای روسیه بیشتر شود، پول آن نیز ارزش بیشتری یافته و اکنون هر ۵۶ روبل یک دلار است. از حدود ۲۰ سال پیش تاکنون چنین رقمی در تاریخ روسیه بیسابقه بوده است. این یک عدد استثنایی و فوقالعاده محسوب میشود. این یعنی بخش واقعی توانست بخش مالی را بعد از سه دهه که فرمان دستش بود، این حوزه را مغلوب خود کند.
این کارشناس مسائل بینالملل به اهمیت پیامهای اثرگذار مخابره شده از تهران به ریاض اشاره کرده و میگوید: از این منظر در مذاکرات هستهای نیز ما وضعیت متفاوت خواهیم داشت به شرط اینکه بتوانیم به بهترین نحو از کارتهای خود استفاده کنیم. البته طبق اخبار غیررسمی که از مذاکرات قطر به دست آمده درباره این موضوعات نیز صحبتهایی شده است. سفر آقای باقری به روسیه نشان میدهد که ایران حواس خود را جمع کرده و برخلاف تبلیغات منفی، تیم مذاکرهکننده به طور کامل به این امر گاهی دارد که چه کارتهایی در دست دارد و چه کارهایی را باید انجام دهد.
انتهای پیام/
نظرات شما